تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودازده از غصه دو نیم افتادست ف |
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش // ... |
ياد باد آنكه نهانت نظري با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پيدا بود // ا |
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا س |
سحر به بوی گلستان دمی شدم در باغ که تا چو بلبل بیدل کنم علاج دماغ // ب |
برو از خانه گردون بدر و نان مطلب
کآن سیه کاسه در آخر بکشد مهمان را ش |
شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت // ... |
دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا ک |
کنون که میدمد از بوستان نسیم بهشت من و شراب فرح بخش و یار حورسرشت // س |
سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد
دلبر که در کف او موم است سنگ خارا خ |
خبر اومد که دشتستون بهاره
زمین از خون فائز لاله زاره خبر بر دلبر فائز رسونید که فائز یک تن و دشمن هزار تن // ه |
همای اوج سعادت به دام ما افتد
اگر تو را گذری بر مقام ما افتد ر |
روشنی طلعت تو ماه ندارد پیش تو گل رونق گیاه ندارد // ز |
ز خاک کوی تو هر گه که دم زند حافظ
نسیم گلشن جان در مشام ما افتد ب |
بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش وین سوخته را محرم اسرار نهان باش // ... |
دوستداران دوستکامند و حریفان باادب
پیشکاران نیکنام و صفنشینان نیکخواه //... |
گر چه از کوی وفا گشت به صد مرحله دور دور باد آفت دور فلک از جان و تنش // ب |
باز پرسید ز گیسوی شکن در شکنش
کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست ر |
رونق عهد شباب است دگر بستان را
میرسد مژده گل بلبل خوش الحان را ت |
تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد
هر دلی از حلقه ای در ذکر یارب یارب است م |
مزن بر دل ز نوک غمزه تیرم
که پیش چشم بیمارت بمیرم // ... |
کشته جاه ز نخدان توام کز هر طرف
صد هزارش کردن جان زیر طوق غبغب است |
من آن مرغم که هر شام و سحرگاه ز بام عرش میآید صفیرم // ا |
اینک به طرف گلشن و بستان همیروی
با بندگان سمند سعادت به زیر ران ق |
قسم به حشمت و جاه و جلال شاه شجاع که نیست با کسم از بهر مال و جاه نزاع // ک |
کی یافتی رقیب تو چندین مجال ظلم
مظلومی ار شبی به درداور آمدی ز |
زبان کلک تو حافظ چه شکر آن گوید
که گفته سخنت میبرند دست به دست خ |
خوشا نماز و نیاز کسی که از سر درد
به آب دیده و خون جگر طهارت کند ه |
هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد خداش در همه حال از بلا نگه دارد // ... |
دانی که چنگ و عود چه تقریر می کنند
پنهان خورید باده که تغریر می کنند هـ |
همای گو مفکن سایه شرف هرگز
در آن دیار که طوطی کم از زغن باشد ش |
شراب بی غش و ساقی و خوش دودام رهند
که زیرکان جهان از کندشان نرهند ج |
جز نقش تو در نظر نیامد ما را جز کوی تو رهگذر نیامد ما را // د |
در خلاف آمد عادت بطلب کام که من
کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم ر |
رونق عهد شباب است دگر بستان را میرسد مژده گل بلبل خوش الحان را ای صبا گر به جوانان چمن بازرسی خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را // ش |
شبل الاسد به صید دلم حمله کرد و من
گر لاغرم و گرنه شکار غضنفرم ن |
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد |
کاروانی که بود بدرقه اش حفظ خدا
به تجمل بنشید به جلالت برود ا |
ایا عدیم نظیری کجا وجود و عدم
ز چون تو نسل یکی بیوه و دگر عزب است ل |
لبش می بوسم و در می کشم می
به آب زندگانی برده ام پی س |
اکنون ساعت 09:28 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)