پی سی سیتی - مشاعره سنتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)

- شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)

- - مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی

ياد باد آنكه ز ما وقت سفر ياد نكرد
به وداعي دل غمديده ما شاد نكرد
با تشكر فريبا

***مشاعره سنتی***

نقل قول:

نوشته اصلی توسط kalantar48 (پست 9998)

جواب امیر جان

نازم به دل نیمه کبابم جانا
گر عود شود لذت بویش ببری

:53::53::53:
;););)

جواب کلانتر عزیزم::53:

نازم به دل نیمه کبابم جانا
گر عود شود لذت بویش ببری

یا سیخ کنی دل و جگر را با هم
یا از خم بازار ... حاضر بخری

چیزیست کباب دل که در وصف او
صد روضه اگر بخوانم و باز کم است

شور عجیبی ست این آتش عشق
سوزاندنش از هیزم اندوه و غم است:53:

این بیت بدان جهت ز بهرت گفتم
تا خوب بدانی که قانون این است

گر حکم شود که مستان ببری
در شهر هزار دل به دستان ببری

( تقدیم با یه نوشابه اضافه... حال کردی؟:D؟ فقط سه دقیقه):53::53::53::53:

نقل قول:

نوشته اصلی توسط shabhaye_mahtabi (پست 10068)

ياد باد آنكه ز ما وقت سفر ياد نكرد
به وداعي دل غمديده ما شاد نكرد
با تشكر فريبا

جواب مشاعره فریبای بسیار عزیز!!!:53:

ياد باد آنكه ز ما وقت سفر ياد نكرد
به وداعي دل غمديده ما شاد نكرد

در ره رفتن ز کــــویـــم، با کمال ادعا
برنگشت و یک نگاه بر من علاف نکرد!

چند روز سیخ نشستم زبرش تا بلکه
باز گردد او، ولی هیچ زما یاد نکرد!

بر همه جد و جلالش لعنت آن نکبت
یک نگاه پشت سرش، سوی من و ماه نکرد!

وه اگر دست رسانم به دو چشم نازش
کور گردد ز دو چشم و دگرش باد نکرد!

اینهمه فیس و افاده که برایم در کرد
باد لاستیک فولکس بود که انفاق نکرد!!

بیت بعدی احتمالا خون و خونریزی شود
بهتر آنکه این شعر هم بیش از این داغ نکرد!

:65::65::65::65:

ارادتمند... امیر عباس... بچه تهرانپارس!!:53::53::53::53:

امیر جان واقعا به روانی شعرات غبطه می خورم
عالیه برات آرزوی موفقیت میکنم:53::53::53::53::53:
جواب مشاعره
دشمن چو به ما درنگرد بد بیند
عیبی که بر ماست یکی صد بیند
ما آینه‌ایم ، هر که در ما نگرد
هر نیک و بدی که بیند از خود بیند

دل رمیده ما را که پیش میگیرد
خبر دهید به مجنون خسته از زنجیر

***مشاعره سنتی***

نقل قول:

نوشته اصلی توسط kalantar48 (پست 10541)

سلام:53::53::53::)
ممنونم عزیز:o:o:53::53:
نه والله... معر گفتن من که هنر نیست:65:
چوبکاری میکنی کلانتر عزیز:53:
منم برای همه آرزوی شادی و شادکامی دارم.:53::53:

دی دوست ز تو بدی بیند و بس، این درد است:confused:
دوستی نباشد به میان ، دل سرد است;)

ارادتمند... امیر عباس:53::53:

نقل قول:

نوشته اصلی توسط SonBol 2561 (پست 10547)

دل رمیده ما را که پیش میگیرد
خبر دهید به مجنون خسته از زنجیر

رو سر بنه به بالینتنها مرا رها کنترک من خرابشب گرد مبتلا کن

نه آن شیرم که با دشمن برآیم
مرا این بس که من با من برآیم

نقل قول:

نوشته اصلی توسط kalantar48 (پست 10715)

نه آن شیرم که با دشمن برآیم
مرا این بس که من با من برآیم

منم آن ترک شیرازی، ز کف دادم دل خود را
به گاو مش حسن بخشم مهستی و حمیرا را
وگر افزوده بخشیدم، مشو نومید ای جانا
بیا اکنون برای تو، کنم صیغه ثریا را
:24::24:

میخوایم خوش دل باشیممممم ...

اگر آن ترک شیرازی به من صیغد ثریا را
کنم کابین برایش یک حلب انجیر و حلوا را

ضرورت شعری : صیغد=صیغه کند

***مشاعره سنتی***

نقل قول:

نوشته اصلی توسط kalantar48 (پست 10919)

اگر داری حلب انجیر و حلوایی برای او
چرا بیکار همی باشی،بدو باز کن دکان را
بزن بقالی مشتی، برای خال آن رشتی
که فردا روز در هشتی، دهد ماچی لپ ما را!!