-
شعر
(
http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
ابریشم |
07-27-2010 10:26 PM |
دلايل شکست در عشق
http://ufile.info/up/files/r81lt32ojmc5bh9kckln.jpg
چرا همه چی به هم ریخت؟
ما که عاشق هم بودیم....اما الان حتی نمی خوایم همدیگه رو ببینیم...
ما با عشق ازدواج کردیم اما هیچ علاقه ای الان به هم نداریم.. رابطه مون خیلی گرم و خوب بود اما الان با هم از قبل هم غریبه تر شدیم..
اینا جملاتی که که هر کدوم از ما ممکنه تو شرایط شکست احساسی به زبون آورده باشیم..اما یا جواب درستی براش پیدا نکردیم یا نخواستیم که پیدا کنیم چون فکر می کردیم اینجوری بیشتر عذاب می کشیم.تو این یادداشت من رابطه قبل از ازدواج رو بررسی میکنم اما رابطه و دلایل بی علاقگی بعد از ازدواج رو در یادداشت های بعدی عنوان می کنم.
من نکاتی رومطرح می کنم که به ترتیب عنوان در رابطه باید مورد دقت قرار بگیرند شما نباید فراموش کنید که عشق هم رازهایی داره که باید اونا رو بدونید وگرنه شکست می خورید این نکاتی رو که مطرح میشه با رابطه ای که دارید یا می خواید شروع کنید مقایسه کنید و ببینید چند درصد احتمال موفقیت یا شکست وجود داره! بهتره منصفانه قضاوت کنید چون اگه بخواید خودتون رو گول بزنید بیشترین کسی که آسیب میبینه خود شما هستید!
۱.به نحوه شروع عشق اهمیت بدید: خیلی از ما این نکته رو اصلا در نظر نمیگیریم.مکان و زمانی که عشق اتفاق می افته تا حدودی اعتبار اون رو مشخص میکنه. تجربه نشون می ده که هر چقدر مدت بیشتری برای رسیدن به عشق صرف بشه و مکانی که اتفاق می افته از هویت اجتماعی بیشتری برخوردار باشه عشق دوام بیشتری داره.پس این مثل که تب تند زود عرق می یاره تا حدودی در این مورد مصداق داره.یعنی اگه کسی در طول زمان به خاطر شناخت بیشتری که از شخص به دست می یاره و در محیطی مثل محیط کار،تحصیل، خانوادگی به این مفهوم برسه بیشتر از کسی که در عرض چند روز یا چند ساعت تو خیابون یا کافی شاپ یا پارتی عاشق میشه احتمال موفقیت داره.
۲.به عوامل ظاهری کمتر از عوامل شخصیتی اهمیت بدید: این نکته به این معنا نیست که اصلا به ظاهر اهمیت ندید نه! بلکه به این معنی که شما باید اون رو بعد از شخصیت مهم بدونید،یه استاد داشتیم که خیلی شوخ طبع بود یادمه یه بار سرکلاس بهمون گفت: مجنون اگه لیلی دهنش بوی سیرمیداد و به دندوناش سبزی چسبیده بود هنوزم دوستش داشت!این جمله رو واسه بحث علاقه به عوامل باطنی نه ظاهری عنوان کرد.شما چی؟ اگه طرفتون یه روز اینجوری سر قرار بیاد چه احساسی دارین؟ اگه حالت مشمئز کننده ای پیدا کردین شما طرفداره عوامل ظاهری هستین.بهتره فراموش نکنید که طرف شما همیشه یه ونوس نیست!
۳.تفکرات آرمانی و رویایی رو جدی نگیرید: بعضی ها گاهی اینقدر از رابطه شون توقعات رویایی و آرمانی دارن که مرز بین خیال و واقعیت رو گم می کنند،یه کم رمانتیک بودن واسه رابطه لازمه اما اگه از حد بگذره هر دو طرف رو خسته می کنه.علاوه بر این توانایی روبه رو شدن با واقعیت رو ازتون میگیره، الان بهتره یه لحظه فکر کنید ببینید که چقدر راجع به مسایل منطقی و جدی با هم صحبت کردین، بهتره بدونید زندگی شوخی و رویا نیست .. پس اگه مثل یه نهال شکننده باشید زودتر در مقابل نسیم حقیقت می شکنید.
۴. از عشق چی می خواید: خیلی ها می ذارن عشق اتفاق بیفته بعد ببینن چی می خوان ! این کاملا غلطه...متاسفانه تو کشور ما از همون ابتدای رابطه موضع طرفین مشخص نمیشه واسه همینم ممکنه هر دو طرف دچار سوء تفاهم بشن.یکی از اونا به ازدواج فکر میکنه و یکی دیگه فقط یه دوستی ساده..بهتره قصدتون رو از شروع رابطه برای هم توضیح بدید و احتمال جدایی رو درصد بندی کنید تا در صورت اتفاق دچار شوک روحی و احساسی نشید و یا حداقل راحت تر با قضیه کنار بیاید.
۵.خودت رو بشناس و جدی بگیر! شناخت از خودت باعث میشه انتخاب های درست تری هم داشته باشی.اگه یه آدم حساس و درونگرایی شاید با یه آدم خیلی برونگرا و رک نتونی کنار بیای، یا اگه منطقی و رسمی هستی شاید در طول زمان با کسی که خیلی رویایی و انعطاف پذیر باشه مشکل پیدا کنی.یه زمانی وقتی توی یه کلینیک مشاوره بودم یه زن و مرد واسه مشاوره اومدن.تست شخصیت که گرفتیم هر دوتاشون کلی با هم فرق داشتن ، عجیب این که می دونستند ولی اهمیتی نداده بودن و فکر می کردن عادت میکنن! اما این کاملا غلطه! شاید تفاوت ها اوایل به خاطر تنوعشون لذت بخش باشن اما در طول زمان باعث میشن فکر کنید طرفتون شما رو درک نمیکنه و بینتون فاصله ایجاد بشه..چون نمی تونه نیاز های حسی و معنوی تون رو اون طور که می خواید برآورده کنه.
۶.مشکلات ابتدای رابطه رو جدی بگیر! توی یه کتاب می خوندم که علت جدایی ها اون بحث آخری نیست که انجام میشه..بلکه علتش همون اختلافای کوچیک و به ظاهر بی اهمیتی که همون اوایل انجام می دیم. وقتی می بینید طرفتون همون اوایل رابطه به شما چندان توجه نمی کنه ، تلفن نمی زنه یا قراراش رو یه خط در میون می یاد یا احساسش اونجور که می خواید نیست یا خطایی میکنه که ناراحت می شید چرا فکر می کنید که اگه ادامه بدید همه چی درست میشه؟چه تضمینی وجود داره ؟ یکی از دوستای زمان دبیرستانم یه یه پسر علاقه مند شده بود،خیلی بهش تلفن می کرد، کلی تحویلش می گرفت و ... اما پسره چندان اهمیتی نمی داد هر بار بهش می گفتیم قبول نمی کرد و می گفته نه! منو دوست داره سرش شلوغه... حق داره و ... با این که رابطه شون به سال کشید اما پسره به بدترین شکل رهاش کرد! بهتره تا وقتی آمادگی جدا شدن دارید این کار رو انجام بدید،نترسید چون اگه جدایی تلخ باشه شیرینیه یه انتخاب درست هنوز در پیشه..
|
ابریشم |
07-27-2010 10:28 PM |
http://www.gtalk.ir/images/icons/%28239%29.gif محبت برای زنان...دنیای زن،دنیای محبت است!
دنیای زن، دنیای محبت است. محبت ورزیدن، فداکاری کردن و محترم شمردن روابط صمیمی، طبیعت زن است.
- زن ها خودآگاهانه انتخاب نکرده اند که محبت مهم ترین اولویت زندگیشان باشد، بلکه محبت فی الواقع، مهم ترین اولویت زندگی آنهاست. طبیعتاً و ذاتاً و فطرتاً این گونه اند.
- خودآگاهی، افکار و احساسات زن ها به طرزی طبیعی و غریزی همگی روی محبت متمرکز هست.
- مرد و زن به دو طریق متفاوت محبت را تجربه می کنند:
برای اغلب زن ها محبت واقعیتی بی انقطاع و ممتد است، توجهی مستمر و مداوم که هیچ گاه ناپدید نمی شود، حتی مواقعی که مشغول کار یا انجام وظایفی است که ظاهراً هیچ گونه ارتباطی با محبت ندارند. ولی برای اغلب مردها محبت کلاسه شده و تفکیک شده است. گویی دیداری است یا بخشی از وجودشان آن هم گه گاهی و با تعیین وقت قبلی.
چرا برای زن ها عشق بر هر چیز مقدم است
- احساس ارزش شخصی زنان به این بستگی دارد که چقدر در محبت کردن آن هم از صمیم دل در مسیر طاعت الهی و ارتباط برقرار کردن موفق بوده اند.این در حالی است که احساس ارزشمند بودن در مردان به میزان موفقیت ها و دست یابی های آنها به خواسته هایشان بستگی دارد.
- هنگامی که همه چیز در روابط یک زن خوب و عادی است ،حال او خوب است و احساس خوبی نسبت به خود دارد. ولی هنگامی که وضعیت غیرعادی است، احساس ناامنی می کند. البته در زنانی که از نظر ایمانی در درجه ی بالایی قرار دارند این مسئله کم تر دیده می شود.
- صرف نظر از این که اوضاع کاری یا شغلی زن، برنامه ها و علایق او، چقدر خوب پیش می رود، اما چنانچه مشکلی در رابطه ی صمیمی او با همسرش به وجود آمده باشد، احساس خوبی ندارد.
- تجربه ی اغلب مردها دقیقاً نقطه ی مقابل این است. چنانچه زندگی محبتی آنان عالی و بی عیب و نقص باشد اما روز بدی را در سرکار گذرانده باشند به سختی می توانند احساس خوبی داشته باشند.
هنگامی که زنان محبت را بر همه چیز مقدم می دانند، وقت و انرژی بیش تری را صرف روابط خود می کنند، برنامه ریزی می کنند تا لحظاتی خاص و جاودانی خلق کنند و دوست دارند به طور مستمر همه چیز را بهتر کنند؛ اما مردها از این وضعیت سوء برداشت کرده و فکر می کنند زن ها پرتوقع و زیاده خواه هستند، تشویش و دل واپسی دارند و می خواهند مردها را کنترل کنند.
خطاب به مردها: هر چه بیش تر محبت زن به خود را قدر بدانید، بیش تر به نیازهای خود خواهید رسید و بیش تر همسرتان خوشنودی شما را جلب خواهد کرد.
به یاد داشته باشید زنی که با قلبی باز، مهربان و سرشار به شما محبت می ورزد، هدیه ی گران بهایی را به شما ارائه داده است. او سعی ندارد در مقابل، چیزی از شما بستاند، بلکه تنها می خواهد تعهد، پایبندی، از خود گذشتگی و شادی خود را به شما هدیه دهد.همه ی زن ها از چنین توانایی برخوردار نیستند. پس قدر همسر خود را بدانید.
|
ابریشم |
07-27-2010 10:29 PM |
مراحل عشق از دید دانشمندان(جالب و آموزنده)
دانشمندان و محققان عاشق شدن رو به سه مرحله تقسیم کردن . اول کشش جنسی که قاعدتأ دوره کوتاهی است. دوم، حس جسمی - عاطفی که آدم در این دوران در عالم هپروت غوطه ور می شه و در اصل یواش یواش احساس عشق از دید علم روانشناسی امروزی شکل می گیره.
مرحله سوم عاشق شدن، تعهد طولانی مدته. در این رابطه یعنی مرحله سوم دکتر پرتوی تبار دکتر روانشناس در لندن می گن که فرق نمی کنه مال کدوم کشور باشی یا تابع کدوم فرهنگ این سه مرحله بر همه وارده . . .
وقتی که حس عشق نسبت به کسی در ما شکل می گیره کاملتر و کاملتر میشه و با کاملتر شدنش، از داغ بودنش کمتر میشه ولی عشق عمیقتر میشه .
عجیبه که در جایگاه اصلی حس عشق و عاطفه که در مغز ما هست هم این تکامل عملا انجام میشه. اوایل رابطه ، سطح مغز درعواطف ما نقش داره و بعد با عمیقتر شدن احساس ما جالبه که قسمتهای داخلی و عمیق مغز درگیرعاطفه میشن، یعنی منطقه سنترال لوب که داخل مغز در مرکزشه و شکل نعل اسبه .
نتیجه چند آزمایش که نشون میده در ملاقات اول چه چیزهائی باعث میشه که بگیم بیقرار یا الفرار . . .
اصولا بین 90 ثانیه تا 4 دقیقه بیشتر طول نمی کشه که قلبا حس کنیم که از یکی خوشمون می یاد یا نه ؟
در این مدت زمان کوتاه نتیجه این است که:
55 درصد حرکات یکنفر باعث جذب یا فرار ما میشه.
38 درصد، تن صدا و سرعت حرف زدن.
و7 درصد محتوای صحبت ها می تونه تأثیر مثبت یا منفی بگذاره.
تأثیر کارساز نگاه
روانشناس نیویورکی پروفسور آرتور آرون که در مورد '' عاشق شدن'' تحقیق میکنه، به این نتیحه رسیده که نگاه تأثیر کارسازی در عاشق شدن داره .
این پروفسور از دوغریبه خواست که تما م رازهای زندگیشون رو برای همدیگه تعریف کنن. این مرحله از آزمایش چهارساعت و نیم طول کشید .
بعد پروفسور ازشون خواست که به مدت 4 دقیقه به چشمهای هم زل بزنن. بعد از چند بار تکرار این آزمایش با افراد متفاوت خیلی از زوجها اعتراف کردن که شدیدا به طرف مقابلشون جذب شده بودن. حتی دو تا از اون غریبه ها بعدا با هم عروسی کردن.
اصولا وقتی که ما از لحاظ جنسی ذوق زده میشیم چشمهامون بزرگتر میشه.
هورمون هایی که در مراحل عاشق شدن دست دارن
مرحله اول: کشش جنسی یا شهوت
هوس و خواستن که عاملشون هورمونهای مردانه تستوسترون و هورمون زنانه استروژن هستند.
این هورمونها هستند که باعث میشن آدم دنبال جنس مخالف بره ..
مرحله دوم: دل باختن
از این مرحله است که واقعأ عشق پا می گیره . د راین مرحله است که آدم نمی تونه به چیز دیگه ای جز معشوقش فکر کنه. از علامات این مرحله از دست رفتن اشتها و بی خوابی هستش چون بیشتر سعی فرد اینه که ساعات روز رو به طرف مقابل فکر کنه . در مرحله جذ ب، گروهی از سلولهای عصبی ما یعنی نیورو ترنزمیترها که اسمشون '' مونو آمینوز'' هستش نقش مهمی رو بازی میکنن .
دوپامین نوعی ماده شیمیایی که از مغز تولید میشه. نوره پاین فرین Norepinephrine یا همین آدرنالین که باعث میشه عرق کنیم و قلبمون سریع بزنه .
سروتونین : یکی از مهمترین مواد شیمیائی عشقه و اون چیزیه که ممکنه موقتا ما رو دیوونه کنه .
مرحله سوم: دل بستن
این سومین مرحله عشق و درازمدت ترینش. البته اگر یک رابطه بخواد ادامه پیدا کنه وارد این مرحله خواهد شد .این مرحله از عشق که ماندنیه مراحل قبلی کوتاه مدتن. علتش هم اینه که دو مرحله اول عشق هوس و جذب آدم رو از کار و زندگی میندازه برای همین قرار نیست که دائمی باشه چونکه از دید طبیعت باعث نابودی شخص میشه .
این احساسه که زوجها رو به هم متعهد می کنه و باعث میشه با هم بمونن. هورمونهایی که در این مرحله بوسیله سیستم عصبی آزاد میشه. هورمونهایی که باعث میشه دو نفر بهم وفادار بمونن .
اوکسیتوسین: این هورمون ماده شیمیایی هستش که غده هیپوتالاموس ترشحش میکنه. این هورمون کمک میکنه که رابطه پایدار بشه. این هورمون زمان بارداری هم در خانمها تولید میشه که به ساخته شدن شیر کمک میکنه و حس تعلق مادر و فرزند رو قوت میبخشه . در عین حال این هورمونی که در زمان آمیزش در مغز ترشح میشه و حس تعلق رو در دو نفر تشدید میکنه .
واسوپرسین: هورمونی که در رابطه دراز مدت در دو نفر تولید میشه این هورمون فعالیتهای کلیه رو کنترل میکنه و حس ایثار رو درفرد مقابل ایجاد میکنه .
چرا اصلا انسان احتیاج به یک همدم از جنس مخالف داره ؟
آیا یک الگوی همگانی برای زن ایده ال و مرده ایده ال هست ؟
تو انتخاب طرف مقابلمون چه چیزهایی نقش دارن ؟
زمانی که یک نفر رو به عنوان زوجمون انتخاب می کنیم، گویا اول ناخودآگاهانه کسی رو انتخاب می کنیم که از نظر ژنتیکی شبیه به خودمون باشه.
عجیبه که گویی ظاهر یک شخص تا حدی میتونه گویای ساختمان ژنتیکی اون فرد باشه. مثلا چهره هایی که طرف چپ و راست صورتشون قرینه نیستند، بیشتر احتمال داره که دارای مشکلات ژنتیکی و مادرزادی باشند.
دراین زمینه مطالعاتی که شده نشون میده مردها، بخصوص دنبال زنهایی می گردن که دو طرف صورتشون با هم قرینه است .
باز به نظر میاد که مردهاغیر از قرینگی صورت، به شکل اندام جنس مخالف هم ناخوداگانه توجه میکنن. مطالعات نشون داده که مردها بیشتر جذب خانمهایی میشن که تناسب قطر کمر به پهنای باسنشون 0.7 هستش. این رو می تونین با تقسیم اندازه کمر به اندازه باسنتون حساب کنین .
شاید علت این نوع سلیقه مشترک در جنس مرد، از اونجایی ریشه گرفته که وقتی زنها وارد سنین بالاتر میشن دور کمرشون چربی جمع میشه و کمرشون پهنتر میشه. بنابراین تناسب ''هفت دهم'' به هم میخوره و ناخوداگاه این تصور رو در ذهن مردها ایجاد میکنه که این زن دیگه بارور نیست .
برای اینکه از نگرانی در بیان این رو هم بدونین که '' تناسب هفت دهم در زن چاق یا لاغر فرق نمی کنه و یکسانه.
ولی مسئله انتخاب زوج زنها با مردها خیلی فرق میکنه برای زنها قرینگی صورت مرد زیاد مهم نیست. ولی چیزی که مهم بنظر میاد توانایی مرد در فراهم کردن غذا و نگهداری از بچه های آیندشون نقش مهمتری رو بازی میکنه تا که ظاهرشون .
مردهای پولدار یا قدرتمند، چه از نظر جسمی و چه از نظر موقعیت مالی واجتماعی، همونقدر بین خانمها طرفدار دارن که لئوناردو دوکاپریو در فیلم تایتانیک!؟
تحقیقات نشون داده که ما کسی رو ترجیح میدیم که به خودمون شباهت داشته باشه و یک نسبتی هم بین این اجزای بدن در زوجها هست. بین اندازه ریه ها، بلندی انگشت وسط دست، درازای لاله گوش .و اندازه کلی گوش ها. قطر گردن و مچ دست و میزان سوخت و ساز
|
ابریشم |
07-27-2010 10:30 PM |
روش موثر براي نابودي عشق
هيچ ميدانستيد خراب كردن يك زندگي راحتتر از ساختن آن است. براي در امان ماندن از نابودي زندگي اين روشها را كه در زير به آن اشاره ميشود اصلا به كار نبريد. به نظر ميرسد بعضي از اين موارد بلافاصله لطمهاي به رابطه نميزنند اما دير يا زود اوضاع بدتر خواهد شد. اگر فكر ميكنيد يكي از كارهاي زير را انجام ميدهيد قبل از اينكه خيلي دير شود ، سعي كنيد اين عادت خود را كنار بگذاريد.
تا زماني كه به عنوان يك زوج ، به طور كامل يكديگر را بشناسيد بايد روشن و صادقانه با يكديگر گفتگو كنيد.
گفتگو نكردن : اين جمله كه گفتگوي مناسب و خوب بين زوجين ضروري است ، تقريبا تبديل به كليشه شده اما واقعا جمله درستي است. شما بايد با يكديگر در مورد احساسات، نظرات، چيزهايي كه دوست داريد يا دوست نداريد ، ترسها و آرزوهايتان صحبت كنيد. تا آنجايي كه به عنوان يك زوج ، به طور كامل يكديگر را بشناسيد بايد روشن و صادقانه با يكديگر گفتگو كنيد.
خودخواه بودن : فقط فكر كردن به خودتان، نيازها و خواستههايتان و كارهايي كه بايد انجام دهيد ، ممكن است باعث مشكل شود. مادامي كه ازدواج ميكنيد [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] ميشود. به احساسات، نيازها و خواستههاي طرف مقابلتان توجه كنيد. هرگاه در اين موارد دچار شك شديد از همسرتان سوال كنيد ، هرگز خيال نكنيد همه چيز را در مورد احساسات، نيازها و خواستههاي او ميدانيد.
با شريك زندگي خود صحبت كنيد و سعي كنيد مشكل را برطرف سازيد. بخشيدن طرف مقابل رابطهتان را نزديكتر و دلپذيرتر ميكند.
كينه به دل گرفتن : رنجيدن خيلي زود تبديل به عصبانيت ميشود و عصبانيت به همان سرعت تبديل به دلخوري خواهد شد. روي دلخوريها و عصبانيتهايتان تمركز كنيد و طرف مقابل را ببخشيد. اگر هميشه از طرف مقابل خشمگين باشيد در آخر فقط به خودتان صدمه خواهيد زد. با شريك زندگي خود صحبت كنيد و سعي كنيد مشكل را برطرف سازيد. بخشيدن طرف مقابل رابطهتان را نزديكتر و دلپذيرتر ميكند.
خيانت كردن : بعد از ازدواج هر دو طرف در قبال هم مسوول هستند ، پس اگر ميدانيد رابطه شما با افراد خاصي باعث ناراحتي همسرتان ميشود ، هرگز سعي نكنيد او را آزرده كنيد.
اگر براي مدت كوتاهي در دسترس يكديگر نباشيد، ديدن يكديگر يك جرقه خوشايند خواهد بود.
تمام وقتهاي آزاد خود را با يكديگر گذراندن : وقتي ازدواج ميكنيد به طور قطع بيشتر ساعات شبانهروز را با يكديگر خواهيد بود. وقتي ساعت كار خارج از منزل هر دو شما تمام ميشود خيلي خوب است كه ساعات مفيدي را با يكديگر بگذرانيد. به هر حال، به هيچ وجه درست نيست همه اوقات فراغتتان را با همسرتان سپري كنيد. سرگرمياي براي خود درست كنيد كه طرف مقابل دوست ندارد يا كمتر به آن علاقه دارد ، با دوستان همجنستان بيرون برويد يا در تنهايي تمدد اعصاب كنيد. يك ضربالمثل قديمي ميگويد: دوري اشتياق را بيشتر ميكند. اگر براي مدت كوتاهي در دسترس يكديگر نباشيد، ديدن يكديگر يك جرقه خوشايند خواهد بود.
هرگز مصالحه نكردن : ازدواج نوعي بده بستان است. [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] بايد به يك امر عادي تبديل شود. هر كدام از زوجها بايد در بيان احساساتشان آزاد باشند و براساس يك توافق دوجانبه هر بار يكي از طرفين كوتاه بيايد. علاوه بر اين، در بعضي از تصميمات، شما ميتوانيد با توافق يكديگر از بين نظرات ارائهشده يكي را انتخاب كنيد يا طوري برنامهريزي كنيد كه از نظر هر دو طرف استفاده شود.
هدر دادن بودجه مالي : خريد غيرمسوولانه باعث به وجود آمدن مشكلات اساسي خواهد شد. بهتر است يك حساب مشترك با همسرتان داشته باشيد (شما بايد به يكديگر اعتماد كنيد) و در مورد نحوه خرج و مخارج خانه به طور متناوب با يكديگر گفتگو كنيد (گفتگو نه دعوا). مصالحه در اين موقعيت به شما كمك زيادي ميكند. هرگز بدون مشورت با همسرتان، تصميمات مهم مالي نگيريد ، اين يك اشتباه است.
اعتماد به نفس شما و اعتماد به طرف مقابل، جذابيت شما در چشم همسرتان را دوچندان ميكند.
حسودي بيش از اندازه : اگر شما احساس ناامني ميكنيد و فكر ميكنيد همه چشمها به دنبال همسر شماست يا همسر شما به دنبال ديگران است، بايد در مورد اين رابطه دوباره فكر كنيد. به همسرتان اعتماد كنيد. اعتماد به نفس شما و اعتماد به طرف مقابل، جذابيت شما در چشم همسرتان را دوچندان ميكند. هرگز به همسرتان شك نكنيد مگر اينكه دليل واقعي براي سوءظن داشته باشيد. اين حقيقت كه تصور ميكنيد شما فرد مناسبي براي همسرتان نيستيد دليل كافي براي شك داشتن به او نيست.
اين نكات نابودكنندههاي زندگي زناشويي هستند. سعي كنيد اين كارها را از زندگي خود خارج كنيد ، خواهيد ديد كه چه زندگي خوبي پيدا خواهيد كرد
|
ابریشم |
07-27-2010 10:30 PM |
ویتامینهای عشقhttp://www.gtalk.ir/images/smilies/%28228%29.gif
http://www.gtalk.ir/images/smilies/%28228%29.gifویتامینb1 مخصوص خانمها !
اين نوع ویتامین را خانمهاي محترم مصرف کنند : به همسرتان توجه کنید
به پاهای عضلانی، به سینۀ فراخ و مردانه اش، به لبخند زیبایش، به شانههای پهنش، به دستان بزرگ و مردانه اش، به چشمان خوش حالتش، به صدای پرطنین اش و به طور کلی به هر ویژگی و صفتی که از او مرد میسازد، توجه کنید. اغلب مردان دوست دارند که از مردانگی آنها تعریف و تمجید شود و آنها تشنه ي تعریف و تمجید شما هستند. وقتی مردی تحسین شود، مایل است به سرعت به آن پاسخ دهد. به او بگویید که چه همسر با قدرت و خوبی دارید و از اینکه شوهر شماست چقدر خوشحالید و چقدر خوش اقبالید. به شوهرتان بگویید او را در همین گونه که هست، دوست دارید و دیگر اینکه او را در دنیا با هیچ مرد دیگری حاضر نیستید عوض کنید.
http://www.gtalk.ir/images/smilies/%28228%29.gifویتامین a1 مخصوص آقایان !
اين نوع ویتامین را آقایان محترم مصرف کنند : همسرتان را با زنان دیگر مقایسه نکنید
هیچ موقع خانمتان را با زني دیگر، بویژه مادرتان، زن سابقتان یا نامزد قبلی تان مقایسه نکنید. هرگز دربارۀ سایر روابطی که قبلا احتمالا داشته اید، مشتاقانه و با حسرت حرف نزنید. با این اعمال شما عدم امنیت را در جایی که نباید باشد، ایجاد میکنید. مردی که میخواهد گذشته را دوباره زنده کند، به سوی دردسر میرود.
به خاطر داشته باشید همسرتان میخواهد در زندگی شما مقدم ترین فرد باشد. وقتی شما الگویی را مثال میزنید مانند مادرتان، همسر قبلی تان، دخترخاله تان، آنطور احساس کردن برای او خیلی سخت است. او باور میکند که باید دقیقا عین آن الگو عمل كرده، و از آن پیروی کند. هر زنی دوست دارد بابت توانائیهای خودش مورد تحسین قرار گیرد. به او اجازه دهید همان زن شایسته ای باشد که هست. بدانید که اگر به هر کس آزادی بدهید که خودش باشد او بهترین فرد میگردد.
|
ابریشم |
07-28-2010 04:23 PM |
روانشناسي پيوند عاشقانه
افـراد بـالغ در ارتبــاط برقرار كردن با ديگران داراي تفاتهايي مي بـاشـند كـه ريشـه در طـفوليـت آنها و چگونگي رابطه
سـرپرست آنان در خردسالي (پدر، مادر يا پرستار) با آنان دارد. بدين مفهوم كه اگر ســرپرست با طفل رابطه مـحبت آميز داشته و نيازهاي كودك را بدرستي پاسخ گويد، طفل نيز پيوند اطمينان آميز و توام با امنيت با سرپرست خـــود برقرار مي كـند.
طـفل ميـل بـه برقــرار كردن رابطه نزديك و صـمـيـمانه بـــا سرپرست خود خواهد داشت و يا از دور به سرپرست خود لبخند ميزند.
حـال اگـــر سرپرست طفل به كودك آنچنان كه بايد توجه نكند و به وي بي اعتنا باشــد، در طفل دو سبك پيوند ديگر شكل ميگيرد يكي آنكه طـفل مضطرب و سردرگم ميگردد و خصومت و نارضايتي خـود را فعالانه و يا غير مستقيم به سرپرست خود نشان ميدهد و يا آنكه در طفل پيوند اجتنابي شكل گرفته و از سرپرست خود دوري مي كـند.
اين طرز رفتار با طفل در شخصيت كودك رسوخ كرده و در بزرگسالي خود را نمايان ميكنـد كـه در اين صورت با 4 شخصيت از لحاظ سبك شكل گيري پيوند و دلبستـگي مـيـان فـرد با فرد ديگر به ويژه جنس مخالف و مسايل عشقي مواجه خواهيم بود:
توانايي ارتباط برقرار كردن و صميمي گشتن با ديگران.
احترام به حريم شخصي و فضاي شخصي براي خود و شريك زندگي خود.
نسبت به احساسات شريك زندگيش همدلي كرده و به آساني وي را ميبخشد
داراي مرز و حدود مشـخص براي خود، داراي عزت نفس بالا، پشـتيبان و محبوب ميباشد.
از آنكه با فردي خيلي صميمي گردد و يا از سوي وي طرد گردد، نـگـران و بـيمناك نيست.
تمايل به برقراري رابطه دراز مدت.
مسايـل خصـوصي خود را در صورت لزوم در اختيار ديگران قرار مي دهـد و در بـاز كردن سفره دلش نزد ديگران محتاط است.
از رابطه جنسي لذت مي برد بويژه با يك شريك دراز مدت.
براي ديگران احترام زيادي قائل است.
هنگامي كه به كمك احتياج دارد از ديگران طلب ياري مي كند.
در تعامل با ديگران مثبت، خوشبين، سازنده و سخاوتمند است.
خلاق و روشن فكر بوده و از مرگ نمي هراسد.
رابطه آنها از لحاظ فيزيكي و احساسي غير صميمي ميباشد.
آنها به دوري و جدايي عادت داشته و اينگونه راحت تر هستند.
به ديگران زياد توجه ندارند و ممكن است خودخواه بنظر آيند.
نسبت به احساسات و نيازهاي شريك زندگي خود بي مسئوليت، بـي اعـتـنا و ناشكيبا هستند.
افــرادي منزوي هستند و مـمـكن است رفتـارهـاي كنـتـرل جـويانـه، منـتـقـدانـه و غضبناكي بروز دهند. نياز مبرمي به تعريف و تمجيد و پذيرش دارند.
قادر به برقرار كردن رابطه صميمانه با ديگران نيستند.
سفـره دلـشان را براي كسي نمي گـشايند و بـي پـرده احساستـشان را بـيـان نميكنند.
خشك و انعطاف ناپذيرند و به ديگران اعتماد ندارند.
زياد در رابطه دراز مدت سرمايه گذاري نميكنند.
پس از جدايي زياد غمگين نميگردند.
معمولا به كار زياد اعتياد دارند تا بتوانند اينگونه از رابطه صميمانه اجتناب كنند.
هنگام رابطه جنسي با شريكش فرد ديگري را در ذهن مجسم ميكند.
والدين خود را طرد كننده به خاطر مي آورند.
دوران كـــودكي آشفته اي را پشت سر گذاشته اند (والدين الكلي و يا بد رفتاري از سوي آنان)
هنگامي كه خود و يا شريك زندگيش پريشان و دچار مشكل مي گردند از شريك خود دوري ميگزيند.
تعاملات اجتماعي را خسته كننده ميداند و از مرگ بيمناك است.
|
ابریشم |
07-28-2010 04:26 PM |
آنچكه زنان هنگام ملاقات با مردان به آن توجه ميكنند
متاسفــانـه بـرخـي از مــردان بسياري از ارزشـهـاي والاي انساني را ناديده گرفته و وقـتـي زنـي را مـورد تـوجـه قـرار مي دهند، دو فكر نكوهيده و ناپسند زير به سرعت از ذهنشان خطور مينمايد:
هنگامي كـه زنـان مـردي را مورد توجه قرار مي دهند، معمولا سه فكر از ذهنشان عبور ميكند:
شايد اين دليل آن باشد كه چرا مردان احـساس ميكنند پذيرفته شدن آنها توسط يك زن منوط به گذراندن يك تست مشكل در مورد وضعيت جسماني و ماليشان است.
مردها نگاهي سر سري دارند، زن ها موشكافانه ميبينند
بـرخـلاف بـاور عـمومي، زنـها بـيشتر از مردان به مسائل ديداري اهميت مي دهند. آنـها تـمايل دارنـد آنچه را كه دوست دارند ببينند. اين ديدن لـزوما همـراه با خـيـره شـدن و زل زدن نيست و لزومي ندارد كه آن چيز كاملا واضح و آشكار باشد.
يك نـگـاه گذرا كافيست كه تمام جزئيات در ذهن آنها ثبت گردد. مردان تحسين مي كنـنـد زنـان تـفتيش؛ يك زن ممكن است قبل از اينكه چشم در چشم يك مرد دوخته باشد و يـا ايـنـكه توجهش را به خود جلب نموده باشد، بخواهد تصميم به علاقمند شدن به آن مرد بگيرد.
مـردان پـستي بلندي ها و برجستگي ها را مورد توجه قرار مي دهـنـد، زنان ساخـتـار و بـنيان را. آنها به چشمها، دستها، دندانها، لبـخـند و كلاس مردان نـيـز توجه مي كـنـنـد.
زنهايي كه بيشتر به خصوصيات وجودي مردان اهميت مي دهنـد، به مردان صادق، اهل گردش روي، قابل اعتماد و با استيل، زيرك، خوش مشرب و باكلاس توجه ميكنند.
چنين مرداني به عـنـوان افرادي دوست داشـتـني، مـهربان و علاقمـنـد بـه ديـگران درنظر گرفته مي شوند. آنها محدوده وسيعي از تماسها و بـرخـوردهاي شـخـصي را ايجاد و نگهداري ميكنند.
زن ها از چشمهايشان بـراي برقراري ارتبـاط با مـرد مورد علاقه خود استفاده ميكنند. از طرف ديگر مردها، از تماسهاي چشمي و ديداري در مورد زن مورد علاقه خود اجتناب مينمايند.
با اينكه زنها مي گويند كه دوست ندارند يك مرد به بدن آنها خيره شود، وقتي مـردي كه ممكن اسـت به او عـلاقمند باشند عميقا در چشمهايشان نگاه ميكند، بدون اينـكه ابراز كنند، احساس شعف و شادماني بسيار مي نمايند.
مردي كه ميداند براي انتقال علاقه خود به همسر آينده اش چگونه بايد از چشمهايش استفاده كند موفقتر از مردي خواهد بـود كه از نگاه كردن مستقيم به چشمهاي زن مورد علاقه اش خودداري مي كند. تبادل تماسهاي چشمي مرحله آغازين ابراز علاقه محسوب ميگردد.
اغلب زنها مي توانند بگويـند كه آيا يـك مـرد چشم هاي خـائن، چشم هاي دروغگو، چشم هاي متقلب، چشم هـاي مـتــاهل، چشمهاي منحرف و چشمهاي صادق دارد يا خير.
چنانچه مردي از چشمهايش به صـورتي نادرست استفـاده كند، مـمـكن اسـت شـانس موفقيت در برگزيدن همسر مورد علاقه اش را از دست بدهد. زنها قوه درك بالايي دارند. آنها مي تـوانند از نگاه يك مرد احساس كنند كه آيا او صادق و قابل اعتماد است يا خيـر.
اگر مردي از بـرقراي تـمـاس چشمـي بـا زن مـورد عـلاقـه اش خـودداري كـنـد، پـيـغـامـي ميفرستد مبني بر نداشتن تجربه كافي درمورد زنها،خجالتي بودن و عدم اعتماد بنفس و اگر خيلي شديد به وي خيره شود، باعث ناراحتي او خواهد شد.
مـردانـي كـه تـجـربـه زيادي در مورد زن ها ندارند بصورت شهواني و نادرست به آنها نگاه ميكنند. مرداني كـه نگاهي مطمئن حاوي پيغام " ميتوانم ترا داشته باشم!" ، بـه همسر آينده اشان دارند، او را مجذوب خودشان ميكنند.
بغير از اينكه زن هـا دستان يـك مـرد را براي اينكه ببيند آيا حلقه ازدواج دارد يا خير، نگاه ميـكنند، يك دليل ديگر را نيز دنبال ميكنند.
اگر انگشت انگشتر يك مرد از انگشت سبابه او بلندتر باشد، مفهومش اين است كه سطح تستوسترون ( تستوسترون هورموني در بدن است كه براي تحركات جنسي، تنظيم مقدار چربي، نگهداري عضلات، تعديل قند و فشار خون و جلوگيري از افسردگي مورد نياز است ) بـالايي دارد. اگـر انـگشـت انـگشتر كوتاه تر از انگشت سبابه باشد، مقدار تستوسترون كمتر از ميزان متوسط آن است.
مـردها به سادگي و به اندازه زنها لبخند نمي زنـنـد. اگـر يـك زن خـوشـحـال بـاشـد و يـا احساسات مسرت بخشي را تجربه كند، لبخند ميزنـد.
در ميـهمـاني هاي فاميلي خود اگر دقت كنيد كمتر مردي را ميـبينيد كه لبخند بر چهره اش باشد. اغلب آنها طوري بنظر ميرسند كه گويي از حضورشان در ميهماني خوشنود نيستند.
افراديكه داراي چهره اي مـعمولي هستـند و لبخند ميزنند اغلب جذاب تر از مردان خوش قيافه و زنـان زيـبـايي هستند كه لبخند نميزنند.
لبخند يك مرد نشان دهنده دلربايي، خوش بيني، مهربـانـي و با احـسـاسي او اسـت و بيانگر آن است كه آنچه را كه مي بينـد دوسـت دارد و از هـمه مـهمتر شخصي است كه مي توان با او ارتباط برقرار نمود. هنگاميكه ما لبخند ميزنيم عضـلات صـورتمان سيستم عصبي را براي توليد هورمون خاصي بنام "مورفين مغزي" تحريك ميـنمايد.
ايـن هورمون در ما احساسي دلپذير و آرامش بخش ايجاد ميكند. ترشح آن يك اثر بي حـسي نـيز به دنبال خواهد داشت.
|
ابریشم |
07-29-2010 05:21 PM |
اههاي محبوب واقع شدن و عاشق كردن ديگران
زياد معاشرت كنيد... سپس غير قابل دسترس گرديد
هـر چه بيشتر با شخصي ارتباط داشته باشيد آن شخص بيشتر شما را دوست خواهد داشت. اين را ديويد ليدمن متخصص رفتار انسانها بيان مي كند. در واقع حق با اوسـت.
چندين مطالعه ديگر نشان داده كـه در مـعـرض قـرار گـرفـتن مكرر با هر محرك خاص ما را نسبت به آن محرك علاقه مند تر مي گرداند. (تنها زماني اين نظريه صدق نمي كنـد كـه واكنش اوليه ما به آن محرك منفي باشد). بنابراين در ابتداي آشنايي از آنكه كناره گيـر، گريزان و غير قابل دسترس باشيد، پرهيز كنيد. در عوض به دنبـال بهانه هاي فراوان براي آنكه وقت خود را با وي بگذرانيد باشيد.
اكنون حواستان را كاملا جمع كنيد چون اين مرحله زيركانه بوده و احتياج به مهارت دارد. درست زماني كه مطمئن شديد كه او را مجذوب خود كرده و محبوب گشته ايد به تدريج معاشرت خود را كاهش داده و كمتر در دسترس قرار گيريد و اين كـار را تـا زماني كـه وي ديگر شما را ديگر ملاقات نكرده و نبينـد ادامه دهيد.
شـما هم اكنون "قانون كمـيابي" را بطور مؤثر بكار گمارديد. همه ما واقف هستيم كه: مردم خـواهـان چيزهايي هستـند كه نميتوانند داشته باشند. و هميشه در دسترس بودن شـما سبب كاهـش ارزش و شـان شما مي گردد. براي مثال هـرگـاه پـايتان را از در خانه بيرون بگذاريد و با توده عظيمي از الماس بروي زمين روبرو گرديد، كم كم برايتان عادي شده و ديگر آنها را بچشم سنگهاي گرانبها و ارزشمند نخواهيد نگريست.
اين قانون كميابي است كه سبب ميشـود بـيشتر طالب آنها گرديد. با آنان باشيد و سپس كمياب گرديد و مشاهده خواهيد كرد محبوب تر مي شويد.
ما مرتبا در مورد مسايلي چون شور و اشتياق، جـاذبـه جـنـسـي و عـشـق صحبت به ميان مياوريم اما به "شباهت ها" اشاره اي نميكنيم . بـايـد آگـاه باشيم افراد با خصوصيات متضاد در بلـنـد مـدت جـذب يـكديـگر نـمي شوند. ما همواره در جستجوي شباهتها ميان خود و شريك زندگيمان مي بـاشيم.
اغـلب ما بـا گـشـتـن و مـعـاشرت با دوستاني كه مورد علاقه امان نمي باشند ترس داريـم پس چـرا با مـعشـوق خود چنين كنيم؟ علاقمند بودن و دوست داشتن كسي بسيار مهم تر از آن است كه ما عاشق آن فرد باشيم. تنـها شباهت هاي اخلاقي و شخصيتي ما نيست كه حائز اهميت ميباشد. هرگاه شما با فردي كـه از لـحاظ ظاهـر شبـيـه شـما باشد آشنا گرديد، احتمال آنكه وي شيفته و دلباخته شما گردد 4 برابر بيشتر ميباشد.
به او نگاه كنيد...
زيـك روبيـن روانـشـنـاس دانشگاه هاروارد مطالعه اي را صورت داد تا دريابد آيا قادر است عشق را بطور علمي توسط ضبط مدت زماني كه دو عاشق بيكديگر چشم دوختـه انـد، مورد اندازه گيري قرار دهد. وي دريافت كه دو فردي كه عميقا عاشق يكديگر مي بـاشند 75 درصد از زماني را كه گفتگو مي كنند، به همديگر نگاه مي كنند.
و هـنـگـامي كه فرد ناخوانده اي به ميان صحبتشان وارد ميگردد آهسته تر روي از يكديگر برمي گـردانـنـد. در گـفـتـگوهـاي معمولي افراد 30 تا 60 درصد از وقت را به نگاه كردن به يـكديـگر اخـتـصـاص مي دهند. اهميت مقياس روبين واضح ميباشد: احتمال آنكه بگوييم دو فرد تا چه ميزان عاشـق و دلبـاخته يـكديـگر هستند را مي تـوان بـا انـدازه گيـري مـدت زمـانـي كـه آن دو عاشقانه به يكديگر زل مي زنند تخمين زد.
برخـي روانـكاوان از آن در حين مشاوره براي آنكه دريابند تا چه اندازه زوجين به يكديگر علاقه و عشق دارند سود مي برند.
هـمچنين اين موضوع اطلاعات سودمند زيادي را بـراي آنـكه بـخواهيد شخصي دلباخته شما گردد در اختيارتان قرار ميدهد. اينگونه كه: هرگاه به شخصي كه دوسـتـش مي داريد در حين گفتگو 75 درصد از زمان به وي نگاه كنيد. با اين كار مغز آن فرد را فريب ميـدهيد. مـغز آن شخص آخرين باري كه فردي تا اين اندازه به او نـگـاه كـرده را بـخاطر آورده و تـحلـيـلش از اين نگاه طولاني، وجود عشق و علاقه خواهد بود. در نتيجه اين طـور مـي انـديـشد كه عاشق شما است و مغزش شروع به ترشح فنيل اتيلامين (pea) مي كند.
ايـن مـاده از خانواده آمفي تامين ها ميباشند كه توسط سيستم عصبي ترشح ميگردد.هنگامي كه ما عاشق ميشويم pea همان عاملي است كه سبب تعريق كف دستان، احساس دل آشوبي، و افزايش ضربان قلب ميشود.هر چه شخصي كه شما خواهانش ميباشد pea بيشتري بدرون جريان خونش جاري گردد احتمال آنكه او دلـبـاخـتـه شـمـا گـردد افـزايـش ميـيابد.
زماني كه شما نمي توانيد صادقانه فردي فرد بي رغبـتـي را وابسته خود كنيد، بكارگيري اين تكنيك توليد pea را كاملا ميسر خواهد نمود. امتحان كنيد.مطمئن هستم از نتيجه كار خود شگفت زده خواهيد شد. زمـانـي كـه بـا شخصي هستيد به وي حس عاشق بودن را القا كنيد و اينكه او سـرانـجـام بـاورش شـود كه عاشق شما است، زياد بطول نخواهد انجاميد.
روي برنگردانيد...
ديـگر يـافته هاي تعيين كننده در تحقيقات روبين: اگر فردي بـه زن و شوهري كه در حـال گفتگو هستند، ملحق گردد، مدت زمان زيادي طول مي كـشـد تـا نگاه آن زوج از يكديگر منحرف شده و به نفر سوم برگردانده شود. باز هرگاه اين عمل را با شـخصـي كـه هنوز دلباخته شما نگشته بكار بنديد، به او طوري القا ميكنيد كـه گويي دلبـاخته شماست و باعث سرازير گشتن مقدار بـيـشـتـري pea داخـل جريان خونش مي شـويد. لئيل لونـز، مـتخصص روابط انسانها، اين تكنيك را "چشمان آب نباتي" نـام نـهـاده.
چشمانتان را به چشمان فردي كه دوستش مي داريد قفل نموده و ثابت در همان حالت نگه داريد. حتي زماني كه او صحبتـش پـايـان يـافـت و يا آنكه شخص ديـگـري به شما مـلـحـق شد، روي برنگردانيد.
وقتي سرانجام خـواسـتـيـد چشمانتان را از چشمانش برگردانيد (پس از 4-3 ثانيه) آن كار را با بي ميلي و آهستگي انجام دهيد دقيقا مانند آنكه توسط يك آب نبات به يكديگر چسبيده ايد.
شايد اين تكنيك زياد سودمند به نظر نرسد ولي باور كنيد هرگاه بطور صحيح صورت گيرد از تعجب نفس شما را بند خواهد آورد.
اگرآنقدر كمرو و خجالتي مي باشيد كه قادر نيستيد مستقيما به چشمها خيره شـويـد از تكنيك آب نـبـات صـرف نظر كرده و از اين روش استفاده نماييد.بفردي كه وارد گفتگوي شما شده روي برگردانده اما به محض آنكه سخنان آن فرد پايان يافت، بـه سرعت چشمانتان را به سمت شخص مورد علاقه خود بازگردانيد. اين يك حركت بررسي كنـنده است. شما ميـخواهيد واكنش وي را از آنچه گوينده بيان داشته مورد بررسي قرار داده و بـه وي تفهيم كنيد كه بيش از آن فرد به او علاقه مند هستيد.
از علم مردمك سنجي كمك بگيريد...
ما هـمگي با حالت چشمها پيش از خواب آشنا هستيم وقتي بـه آنها مينگريم نگاهـي خمارآلود است. شما تنها به يك چيز براي ايجاد حالت چشمان پيش از خواب نياز داريد: مردمك هاي بزرگ و متسع.
بر طبق علم مردمك سنجي اين عاملي اسـت كـه هـمه ما به آن پاسخ مي دهيـم. شـما قادر نيستيد مردمك چشم خود را آگاهانه كنترل كنيد (به همين خاطر است كه مي گويند چشمها هيچگاه دروغ نميگويند). اما شما ميتوانـيـد با ايجاد شرايط مناسب حالت مردمك منبسط را پديد آورده و به نتيجه دلخواه بـرسيد. ابتدا نور را كاهش دهيد. هـرگاه ميـزان روشـنـايـي و نـور مـحيـط كاهـش يابد مردمك چشمها متسع ميگردند.
به همين خاطر است كه استفاده از نور شمع و يا كليدهاي كاهنده نور چراغها در رستورانهاي رمانتيك ضروري ميباشد. تنها با ملايم كردن و كاهش نور نيست كه چهره ما جذاب تر بنظر ميرسند، مردمكهاي منبسط نيز سودمند هستند.
دانشمندان 2 تصوير از يك زن را به مردان نشان دادند. هر دو تصوير يكسان و مشابه بود يكي از دو تصوير طوري دستكاري شده بود كه مـردمك چشـمـها بـزرگـتـر بـنـظر بـرسنـد. زماني كه تصوير دستكاري شده را نشان مردان دادند، آنهـا زن را در تـصـويـر دسـتـكاري شده، 2 برابر جذابتر از تصوير واقـعـيـش تـشـخيـص دادنـد. بـروي چهره مردان نيز آزمايش مـشـابـهـي صـورت گـرفـت و بـه زنـان نـشـان داده شـد و نـتايج مشابهي حاصل گشت.
همچنين هنگامي كه ما به چيزي علاقه داريم و دوستش مي داريم مي نگريم، مـردمك چشمانمان باز بزرگتر و متسع مي شوند. اين را نيز مي تـوان تـوسـط تـصـاويـر به اثبات رساند. اين بار پژوهشگران تصوير يك زن زيبا را ميـان تـعداد زيـادي از تـصـاوير معمولي و پيش پا افتاده قرار دادند سپس تغيير اندازه مـردمـك چـشمهاي مردان حين مشاهده آن تصاوير را مورد بررسي قرار دادند. بدون اسـتـثـنـا مـردمـك چـشـمهـاي مردان بروي تصوير مورد نظر منبسط مي گشت.
اين يعني كه هرگـاه شـمـا شـديدا مجذوب شخصي شده باشيد بايد تا حالا مردمك چشمانتان مانند حفره هاي سياه متسع و بزرگ شده باشد!
|
ابریشم |
07-29-2010 05:22 PM |
عشق رمانتيك
يكي از موارديكه همواره تكرار شده و بصورت اپيدمي در آمده است مسئله دوست داشتن و عشق مي باشد.
متاسفانه عدم برقراري آزاد بين جنسيتها ، در نهايت تاثيراتي رو در جاهاي ديگري خواهد گذاشت. مسئله محدوديت بي شمار براي زنان و همچنين ظرفهاي بزرگ احساسي در آنان باعث مي شود كه اين قطار توسط آنان از مسير خارج گردد. اينكه زنها عامل تحريك قلمداد شوند و براي جلوگيري از به انحراف كشيده شدن سايرين ، سعي در كنترل ارتباطات زنان شود باعث مي گردد، همواره پرده اي بين زنان و حقيقت شكل بگيرد.
از طرف ديگر زنان داراي احساسات غالب بر منطق بيشتري نسبت به مردان هستند كه نتيجه اين هم تشكيل ابري غليظ تر از خيال نسبت به مردان ، براي آنان مي شود.. اما علاوه بر اين 2 عامل يك مسئله اي در ارتباط با آنان فراموش شده است. اينكه آنها در 9 سالگي به بلوغ مي رسند و بمحض شروع ديگر خواهي بخاطر شرايط خانواده و اجتماع ارتباطات آنان قطع مي گردد! آنها تا سنين 16 يا 17 سال بطور كل فراموش شده مي باشند و هيچ پردازشي بر روي رفتار آنان نمي شود! در واقع شايد به تعبيري چون در اين فاصله 7 يا 8 ساله دختران هنوز شكل نيافته اند و پسرها نيز بالغ نيستند اصلاً نيازي به تحليل اين دوره حس نشده است!! ولي به هرحال اين خلاء فراموش شده زمانيست كه دختران درگير پالسهاي ديگر خواهي هستند ولي به هيچ عنوان مفري براي ارتباط ندارند. در نتيجه در تنهايي خود مشغول شبيه سازي براي آينده و يافتن پاسخي براي تنهايي خود هستند ، آنهم در فرصتي چندين ساله !!!
مورد ياد شده بالا در واقع عوامليست كه پي ريزي ماليخولياي احساسي فعلي را براي دختران رقم زده است!! در واقع احساسات براي زنها چيزي ارزشمند و قابل ستايش است اما فكر مي كنم عوامل خارجي باعث شده شكل نرمال اين مسئله از بين برود و آنها را وارد فضاي هپروت و غبار آلود نمايد!جائيكه زنده بودن با احساسات سنجيده مي شود! دختران پس از طي اين فاصله در اولين ارتباطات خود با پسرهاي اطرافيان يا فاميل روبرو مي گردند. پسرهائيكه تازه به سن بلوغ رسيده اند و فشارهاي جنسي و ديگر خواهي آنان آغاز شده است. پسرهائيكه اكنون چيزي فراتر از فوتبال بازي سر كوچه مي خواهند! آنها نيز اكنون براي اولين بار متوجه شده اند كه تنها هستند.!
به نظر من تنهايي تصوير دقيق سن بلوغ است. پسرها آزادتر و تحريك پذير تر از دختران هستند. آنها اكنون متوجه موجودي شده اند كه تا بحال به آن توجهي نداشتند مي خواهند دورش بچرخند، لمسش كنند ، باهاش حرف بزنند ، براي لحظاتي تصاحبش كنند ، ببوسندش و كلاً بفهمند چي توي مغز اين پديده مي گذرد!
آنها مي خواهند تمرين كنند تا بعد ها بتوانند در ازدواج موفقتر باشند. اما خانواده و اجتماع اجازه اين ارتباطات را نمي دهد. فشارهاي روحي و جسمي فشار مي آورد و باعث مي شود پسرها بسمت دختر نقب بزنند. دختر نيز سالها براي خود روياها داشته و اكنون پسري را ميبيند كه تلاش وي را براي رسيدن به خود ، پاسخ روياهايش مي نامد.او نيز تنهاست و مي خواهد با ديگران ارتباط داشته باشد و حس كند ، لمس كند و ببيند كه ميزان جذابيتش چقدر است.پس او هم پسر را به كندن تشويق مي كند!
اين مسائل در نوجواني بنيانگذار اصول عشق رمانتيك خواهد بود. عشق رمانتيك نيز عامل بخواب فرو رفتن افراد!! اصول اين عشق بر اين پايه استوار است كه محبوب موجودي است ارزشمند كه دستيابي به آن دشوار است! براي همين كمتر مي بينيد كه كسي از دستيابي آسان به جنس مخالف ، عشقي عميق انتظار داشته باشد! اين تحريمها و رفتارها نيز باعث مي شود كه ميزان تلاش و ماندگاري و استقامت يك فرد اندازه عشق وي تلقي گردد !
نهايتاً اينكه دختر و پسر به هم مي رسند و مخفيانه همديگر را برانداز مي كنند! اين ناشناخته بودن گرايشي را مي آورد كه آنها عشق مي خوانندش! در اين ميان در فضاي شادي بخش ، حتي بوسه ها و لمس كردنها نيز رد و بدل ميشود و گفتارهاي عاشقانه نيز همه چيز را گرمتر مي كند. پسر به تمام خواستهاي دختر تن مي دهد چرا كه فعلاً مي خواهد زمان كافي براي با وي بودن داشته باشد. دخترها هم اين پذيرايي را تعهد قلمداد مي كنند!
اما ناگهان يك روز ( عموماً توسط پسرها) قائده بازي بهم مي ريزد چرا كه يكي از طرفين حدس مي زند بهتر است دنياي بزرگتري را بشناسد و از اين تمرين در جاهاي ديگر نيز استفاده كند. در نتيجه وي لقب خائن به خود مي گيرد. دختر دچار دلسردي مي گردد و خود را جمع مي كند. احساس مي كند كه از وي سوء استفاده شده وي شديداً به اطرافيان بي اعتماد مي گردد. تنها راه براي ترميم زخمهاي خود را در تنهايي و شبيه سازي هاي خود مي يابد. او اينبار مترصد فرصتي بهتر مي نشيند كه عشق واقعي را بيابد و ديگر اجازه ندهد كه بازيچه قرار بگيرد!!
ممكن است چندين و چند بار اين داستان با حالتهاي متفاوت ولي با يك چنين چهارچوبي تكرار گردد اما چيزي كه ثابت است ، تشكيل بيشتر ديوارهاي دفاعي از جنس بي اعتمادي بدور دختران ، و همچنين نگراني از پيدا نكردن دست يك عاشق واقعي كه نتيجه آن ورود به رويا ها و همچنين بدبيني نسبت به جنس مخالف مي گردد. همچنين روي آوردن به تظاهر و ابراز بي ارزش بودن جنس مخالف و انتظار پنهاني براي بدست آوردن مردي! كه وراي از تمام مسائل ، عاشق و ديوانه وي باشد!
اين وسط تمام اشتباهات و ضربه ها ميل جنسي تلقي مي گردد و هر كجا كه آن را بيابند فاسد كننده عشق مي خوانندش! آنها فكر مي كنند براي عاشقان آخرين چيز رابطه جسمي است و نبايد فعلاً به آن فكر كنند..عاشق به چيزي بغير از وصال فكر نمي كند و وصال نيز مفهوم ازدواج مي باشد! در آن صورت نيز رابطه جنسي موردي ندارد!
عشق تمام زندگيست و آسماني! مسائل جنسي فاسد كننده آن و باعث از دست دادن يار مي گردد و حيوانيست!! اين فضاي رومانتيك در افراد لحظه به لحظه غليظتر مي شود. و نتيجه اين غلظت ديد كمتر و ضربه هاي بيشتر خواهد بود كه كينه شديدتري را فراهم مي آورد. انتظارات نيز از عشق بالاتر مي رود و رفتارها غير واقعي تر !
گروهي از دختران عشق را دست نيافتني مي پندارند و در افسردگيها فرو مي روند. گروه جسورتري از زنان هم عشق را اصلاً رها شده مي يابند و اينطور تظاهر مي كنند كه اين مسائل اهميتي كمتر از چيزهاي ديگر براي آنان دارد! گروهي اصلاً ضد مرد مي گردند و هر كجا كه بتوانند اعلام مي كنند كه آنها را آدم بحساب نمي آورند! مردها نيز بدتر از زنها..آنها احساس غرور مي كنند ولي اكنون دخترها اجازه شفافيت رابطه را نميدهند چراكه اگر تعارفات را كنار بگذاريم از نظر آنان مردها يا خائن هستند يا بايد ازدواج كنند! گروهي از پسرها نيز بخاطر قيود اجتماعي و حتي ترس از ريختن آبروي خانواده، ارتباطات محدودي دارند و در نتيجه هرگز رفتار صحيح ارتباطي را ياد نمي گيرند و نهايتاً هيچ گاه به دختري شايسته دست پيدا نمي كنند. آنها اين ضعف را نمي بينند و از دختراني كه شايسته مي پندارند و به آنها دست نمي يابند كينه بدل مي گيرند! گروهي نيز شكست خورده عشقند! گروهي نيز بدنبال يافتن شاهزاده ها هستند و در نتيجه بقيه دخترها را فاقد ارزش تلقي مي كنند.. گروهي آنان را كالا و بدست آوردني تلقي مي كنند. گروهي بدليل عدم قدرت در بدست آوردن دختري شايسته تظاهر مي كنند كه نسبت به آنان گرايشي ندارند! و هزاران مدل ديگر كه تمامي آنان را خود بهتر مي شناسيد اما اينها باعث مي شود هر فرد از يك سمت بروي ديوار بدبيني آجري قرار دهد و فاصله را قطور تر كند تا ضربه كمتري بخورد!
در اين زندان فكري نيازهاي فردي و جنسي خود را عريان مي كنند و حق خود را مي طلبند اما از سوي افراد پس زده مي شوند و بي ارزش خوانده شده و عامل اين بحرانها تلقي مي گردند! در مثال ساده و قابل لمس مي توان در همين فضاي وبلاگها اين بدبيني ها را در قبال افرادي از هر 2 گروه ديد كه زمان خود را صرف فحاشي و تخليه عقده هاي خود مي كنند! چه داستانهاي چرت و پرت و دروغ و تهمتهايي ناروا و ركيكي كه بهم نميبندند تا ديگران را بي ارزش كنند! يا گروهي رو ببينيد كه در قفس خود شمع روشن كرده اند و عشق نويسي مي كنند! تمام اينها يعني بحران! تمام اين بدبيني ها و تهاجمات و كمبودها از وجود عاملي دروغ، پوچ ، خود ساخته و انتظاري غير واقعي و شبيه سازي شده از ديگر خواهي نشات مي گيرد كه عشق رمانتيك خوانده مي شود!
|
ابریشم |
08-14-2010 04:09 PM |
http://www.gtalk.ir/images/icons/%2833%29.gif چگونه آهسته آهسته عاشق شویم؟
شاید بتوانیم از عشق به عنوان قدیمیترین مفهوم بشری یاد كنیم و حتی ممكن است گاهی در حیوانات نیز رفتارهایی ببینیم كه بشود آنها را عشق تلقی كرد.
عشق از آن واژههایی است كه ابهامات زیادی دارد و تعاریف بسیاری از آن كردهاند. یكی از مباحثی كه با عشق مطرح میشود، بحث دوست داشتن است و برخی این دو را یكی میدانند، ولی به نظر میرسد كه عشق چیزی فراتر و بیشتر از دوست داشتن باشد، چرا كه ما خیلیها را دوست داریم اما عاشق آنها نیستیم و خیلیها هم هستند كه نسبت به آنها كشش داریم ولی لزوما آنها را دوست نداریم و وقتی نیستند برای ما مهم نیست. به همین دلایل میتوانیم بگوییم بین دوست داشتن و عشق تفاوت وجود دارد. اصغر فروعالدینعدل، دكترای روانشناسی و خانوادهدرمانگر در این باره میگوید: عشق؛ احساس یا هیجان مثبتی است كه اگر انسان تجربهاش كرده باشد، آن را دوست دارد. انسانها هم از عاشق شدن و هم از معشوق بودن لذت میبرند، چرا كه هیجان عشق خوشایند است. برخی عشق را یك پدیده ناسالم میدانند و فكر میكنند این مقوله فرا رفتن یا خارج شدن از هنجارهاست، اما باید گفت كه هم عشق سالم وجود دارد و هم عشق ناسالم. انسانها دوست ندارند تنها باشند و این حس انسان را از تنهایی میرهاند، چرا كه تنهایی احساس ناامنی به ما میدهد، ولی با كسی بودن و حتی فكر با كسی بودن به ما آرامش میدهد. نیاز به صمیمیت و ارضای نیازهای عاطفی ما را به سمت ارتباط با افراد میكشاند.
عدل میافزاید:
بخش روانی انسان از تفكر و هیجان و رفتار تشكیل شده است و در عشق این سه با هم به شكل پیچیدهای تركیب شدهاند و كار میكنند. هم جنبههای شناختی و فكری و هم جنبههای هیجانی و هم ابعاد رفتاری عشق بشدت این سه حوزه را درگیر میكند و زندگی ما را تحتتاثیر قرار میدهد.
ما وقتی میتوانیم عاشق شویم كه با احساسهای خودشیفتگی و خودفریفتگیمان كنار بیاییم و بر آنها غلبه كنیم تا بتوانیم به كسی فكر كنیم و او را وارد زندگی خود كنیم. اگر میخواهیم عشق سالم داشته باشیم باید بتوانیم تنها هم زندگی كنیم. انسانی كه میتواند تنها زندگی كند و با تنهایی خود كنار بیاید، بهتر میتواند در روابط خود با عشق وارد شود و اگر كسی تنهایی برایش یك فاجعه باشد، ممكن است در رابطه عاشقانهای ناسالم وارد شود.
دكتر عدل، عشق را قابلیت درونی اهدای بخشی از وجود خود به افراد یا حتی به عقاید و آرمانها به جای خودخواهی و حفظ همه چیز برای خود میداند. در این تعریف عشق فراتر از انسانها رفته و ممكن است انسان عاشق یك آرمان یا عقیده باشد.
جنبههای جذابیت
وقتی صحبت از عشق و دوست داشتن میشود یعنی دو نفر به طرف هم جذب میشوند. جذب افراد به هم دارای جنبههایی است كه هر چه در انسانها بیشتر باشد احتمال جذب شدن آنها به هم بیشتر خواهد بود.
عدل این جنبهها را اینگونه میشمرد:
اول، جذابیت جسمانی: دو فرد باید برای هم جذابیت ظاهری داشته باشند كه این جذابیت لزوما زیبایی نیست، ممكن است فردی كه زیبا نیست به دل فردی بنشیند و به اصطلاح دلنشین باشد. انسانها به افرادی كه برایشان جذابیت جسمانی دارند بدون اینكه اطلاعات دیگری از آنها داشته باشند، ویژگیهای مثبتتری را نسبت میدهند و بیشتر به سمت آنها جذب میشوند.
دوم، مجاورت: انسانهایی كه در یك منطقه زندگی میكنند، احتمال اینكه به هم علاقهمند شوند بیشتر است. اشتراك در محل زندگی، محل تحصیل، محل كار با تعداد دیدارها و برخوردها و امكان علاقهمند شدن رابطه مستقیم دارند. البته امروز با وجود اینترنت و... این جنبه تحتتاثیر قرار گرفته است اما با این حال باز هم از جنبههای جذابیت محسوب میشود.
سوم، شباهت: هرچه انسانها از لحاظ جسمی، عاطفی، اخلاقی، عقیدتی، هوشی، فرهنگی و... شباهتهای زیادی به هم داشته باشند به احتمال بیشتری جذب همدیگر خواهند شد.
جنبههای دیگری نیز نظیر باكفایتی، باهوشی، جایگاه اجتماعی و تحصیلات بالا، طی كردن اوقات خوش با هم، داشتن مهارتهای شنیدن، محبوبیت و دلنشینی و گاهی متفاوت بودن هم میتواند در جذابیتتاثیر داشته باشد.
چند نكته راجع به عشق
عشق ویژگیهایی دارد كه در همه مشترك است و به قول دكتر عدل این ویژگیها عبارتند از:
1ـ دلبستگی و نیاز به یكدیگر (زندگی بدون او برایم سخت است).
2ـ اهمیت داشتن (حاضرم هر كاری برایش انجام دهم).
3 ـ ایجاد تحمل برای خطاهای یكدیگر (با این كه از كارش ناراحت شدم اما چون عاشقش هستم او را میبخشم).
4ـ اعتماد و امنیت بهطوری كه میتواند رازهایش را برای او بگوید (من هر حرفی را به او میگویم و در كنارش احساس امنیت میكنم).
به گفته این روانشناس، اینها ویژگیهایی است كه وقتی عاشق میشویم در ما ایجاد میشود. اما به غیر از این ویژگیها عاشق شدن در ما احساسهای مثبت و منفی نیز ایجاد میكند كه میتوان احساسهای مثبت را مانند شادی و شور و نشاط كه معمولا در اوایل عاشق شدن اتفاق میافتد، تجربه كرد و احساسهای منفی نیز مثل دلتنگی و بیقراری و عدم تمركز بر كار و درس و... گاهی نیز احساسهای دوسوگرا و متناقض مثل عشق و نفرت كه بیشتر در زنها پیش میآید اتفاق میافتند.
عدل میگوید: معمولا افراد عشقشان را به این اشكال به هم ابراز میكنند؛ ابراز محبت، تبادل پاداشها و كارهایی كه برای هم میكنند، حمایتهای عاطفی و اخلاقی و صبر و تحمل در قبال كارهای ناخوشایند طرف مقابل. با این حال با توجه به معانی و تعابیری كه ما از عشق داریم، میتوانیم با این خطرات نیز مواجه شویم كه شامل هوس، درگیر شدن با فرد نامتناسب، ندیدن عیوب، ماجراجویی، تبدیل كردن رابطه به یك درام و ادامه دادن رابطه به رغم بدرفتاریهای طرف مقابل میشود.
عشقهای ناسالم
دكتر عدل اظهار میكند كه بیشتر عشقها ناسالم است. به دلیل اینكه بیشتر آدمها گرهها و كمبودهایی در درون خود دارند كه باعث افتادن آنها در روابط ناسالم میشود.
در عشقهای ناسالم ابراز عشق یا نیاز فرد نسبت به رابطه بسیار شدید است. عشقهای زودهنگام و شدت یافته معمولا مشكل ایجاد میكنند.
فردی كه فكر میكند اگر معشوق كسی نشود، بسیار بدبخت و بیچاره است معمولا گرفتار عشقهای ناسالم میشود.
فردی كه به طرف مقابلش حكم میكند كه تو باید فقط عاشق من باشی و نمیتوانی حتی به اشیا یا فعالیتهای خود عشق بورزی نیز عشقی ناسالم را تجربه خواهد كرد.
عدل همچنین ادامه میدهد: عشق بیقید و شرط به طوری كه (هر كاری كردم باید مرا دوست داشته باشی)، عكسالعملهای تند در مواقعی كه با عدم عشق متقابل روبهرو میشویم، سیری ناپذیری در انتخاب عاشق و معشوق به طوری كه فرد به یك نفر اكتفا نكند، ناتوانی در عشق ورزیدن بهطوری كه فرد بهرغم داشتن عشق نتواند آن را به شكل مناسب ابراز كند، ترس از پذیرفته نشدن و این تفكر كه من ارزش عشق را ندارم، ترس از وابستگی، اجبار در عشق متقابل به این صورت كه (چون من عاشق توام پس تو نیز باید عاشق من باشی)، جلب ترحم و دلسوزی در رابطه مثلا با مریض جلوه دادن خود، توسل به تهدید در اجبار فرد به ایجاد رابطه مثل تهدید به خودكشی و... خواسته من به خواستههای تو و دیگران ارجحیت دارد (باید همیشه مرا در اولویت قرار دهی) و من همیشه مهمترین فرد در زندگی تو هستم همه اینها از مصادیق عشقهای ناسالم است.
این روانشناس، ریشه عشقهای ناسالم را در بچگی و روابط ما با والدینمان میداند و اضافه میكند: وقتی نیازهای ما در رابطه با والدین بخوبی ارضا نشود و محبت كافی ندیده باشیم، بهطور ناخودآگاه عشق به والدین را در بیرون جستجو میكنیم و میخواهیم كمبودها و معایبی كه در روابط با والدینمان داشتهایم، در روابط عاشقانه خود جبران كنیم. رابطه بین ما و والدینمان دلبستگی است. دلبستگی یك اتفاق است كه بین كودك و مراقب مستقیمش كه معمولا مادر است، میافتد. این دلبستگی میتواند به اشكال مختلف باشد و نسبت به شكل آن در ما مشكلاتی ایجاد كند یا باعث رشد ما شود.
عدل انواع دلبستگی را اینگونه توضیح میدهد:
دلبستگی ایمن: وقتی ما با والدین خود دلبستگی ایمن پیدا میكنیم كه محبت و مراقبت و صمیمیت و اعتماد بین ما برقرار است و والدین تمام نیازهای عاطفی كودك خود را ارضا میكنند (البته این روند در سنین مختلف متفاوت است و تقریبا تا 2 سالگی به تمام نیازها باید پاسخ مثبت داد و بعد از آن شكل پاسخ به نیازها متفاوت میشود) در این حالت ما در بزرگسالی بهطور مناسبی وارد روابط میشویم، چرا كه با والدین خود مشكلی در زمینه دلبستگی نداریم.
دلبستگی دوری جو: اما اگر والدین پر توقع، بیاعتنا و عیبجو داشته باشیم در روابط خود نیز دچار شك و تردید به محبت و احساس افراد میشویم، چرا كه همواره به احساس والدین خود نیز نسبت به خودمان مشكوك بودهایم.
دلبستگی مقاوم: اگر والدین غیرقابل پیشبینی و غیرمنصف باشند، احساسهای شدید كه در پس آن حسادت و ترس و خشم است در بزرگسالی حاصل میشود.
هرگونه مشكلی در روابط ما با والدینمان در دوران بچگی روی روابط ما در بزرگسالی تاثیر میگذارد. اگر كسی در ارتباط عاشقانهاش دچار مشكل است، باید ارتباطش را با والدینش در كودكی و بزرگسالی بررسی كند و مشكلات را حل كند، حتی گاهی نیاز به رواندرمانی و بررسی گرههای روحی در خردسالی لازم میشود كه باید از یك متخصص كمك گرفت.
باورهای غلط و عشقهای بیسرانجام
دكتر عدل میگوید: بسیاری از افراد درباره عشق اشتباه فكر میكنند و باورهای غلطی در مورد آن دارند كه باعث بروز مشكل در روابط آنها میشود كه برخی آنها عبارتند از:
1ـ عشق حقیقی بر همه چیز فائق میآید. (عشق كه باشد همه چیز مهیاست و هر اختلافی را میتوان حل كرد).
2ـ عشق در نگاه اول. (من با اولین نگاه عاشق او شدم).
3ـ عشق فقط یك بار. (فقط یك فرد وجود دارد كه نیمه گمشده من است و اگر رابطهام با معشوقم به هم بخورد دیگر كسی نیست كه بتوانم با او ارتباط برقرار كنم).
4ـ معشوق مسوول برآورده كردن همه نیازهاست. (معشوق من باید تمام نیازهای من را بر طرف كند و باید جای همه كس را برایم در زندگی پر كند، بهطوری كه من دیگر نیازی به دوست و خانواده و... نداشته باشم).
5 ـ جاذبه جنسی همان عشق است.
این روانشناس میگوید: برخی عشقها بی سر انجامند مثل عشق نابرابر و یكطرفه. عاشق تواناییهای بالقوه شدن (فردی كه با هوش است ولی بیكار)، عشق به عنوان نجات طرف مقابل (عاشق افراد ناتوان شدن برای كمك به آنها مثل یك فرد معتاد)، عشق به عنوان معلم و شاگردی (یادگیری یك طرفه از یك فرد)، عشق به دلایل بیرونی (تحت فشارهای اجتماعی و خانوادگی)، عشق با حداقل تفاهم (بدون هیچ چیز مشترك)، انتخاب براساس كمبودهای روابط قبلی (مقایسه با رابطههای قبلی)، عشق بدون دسترسی به معشوق (عاشق كسی شدن كه در كشور دیگری زندگی میكند)، این عشقها به احتمال زیاد به سرانجام نمیرسند و افراد را دچار مشكلات متعددی در روابط و زندگی میكنند.
وقتی به عشق فكر میكنیم همیشه داستانهای زیبا و افسانههای عاشقانه به یادمان میآید، اما باید به یاد داشته باشیم كه عشق در زندگی واقعی با عشق در فیلمها و داستانها متفاوت است و ممكن است گاهی زندگی ما را بسیار لذتبخش یا بسیار زجرآور كند، پس كمی آهستهتر و محتاطتر در مسیر پر خطر عشق گام برداریم.
|
اکنون ساعت 12:41 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
|
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)