پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره با حروف انتخابی (http://p30city.net/showthread.php?t=3982)

پرهام پورتاجی 07-04-2009 03:44 PM

بزن باران که دین را دام کردند
شکار خلق و صید عام کردند
بزن باران خدا بازیچه ای شد
که با آن کسب در گناه کردند

ر

Nur3 07-04-2009 07:10 PM


روز هجران وشب فرقت يار آخر شد

زدم اين فال و گذشت اختر و كار آخر شد


ش

deltang 07-04-2009 09:46 PM

شدی همرنگ دو رنگی

میدونم بر نمیگردی

توی این غربت سنگی

چرا قلبمو شکستی

ك



nae 07-04-2009 11:09 PM


باغ رخش ديده اي بازگشا پر و بال
اي كه ميش خورده اي از چه تو پژمرده اي

ل


ساقي 07-07-2009 05:42 PM

لعلی چو لب شکرفشانت
در کلبه جوهری ندیدم


ی

nae 07-07-2009 10:11 PM

يا به دريا يا خود او درياستي
گر از آن در پرتوي بر دل زدي

ت


دانه کولانه 07-07-2009 11:21 PM

تو که گفته ای تامل نکنم جمال خوبان
بکنی ، اگر چو سعدی نظری بیازمایی
در چشم بامدادان به بهشت بر بر گشودن
نه چنان لطیف باشد که به دوست بر گشایی

عجب....آی بری بیانان پیم خوشه ....

nae 07-09-2009 12:20 PM

حرف بعدی رو نگفتی

ساقي 07-09-2009 01:03 PM

تو جفای خود بکردی و نه من نمی‌توانم
که جفا کنم و لیکن نه تو لایق جفایی

ت

nae 07-09-2009 01:05 PM


تا تجليهاش مستوفاستي
پيش شمس الدين تبريز آمدي

س


ساقي 07-09-2009 01:19 PM

سودای لب شکردهانان
بس توبه صالحان که بشکست
ای سرو بلند بوستانی
در پیش درخت قامتت پست

و

nae 07-09-2009 01:22 PM


ورچه ز چشم دوري در جان و سينه يادي

گرچه به زير دلقي شاهي و كيقبادي

د

deltang 07-09-2009 10:35 PM

دلی که غیب نما هست و جام جم دارد ..... ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد

ژ

Nur3 07-10-2009 07:16 AM

ژاله بر آن جمع ريخت روغن طلق از هوا

تا نرسد شمع را زآتش لاله عذاب


ي

nae 07-10-2009 09:31 AM

یاد ایامی که در گلشن صفایی داشتیم
در میان لاله و گل آشیانی داشتیم

ر

بابا علی 07-11-2009 05:45 AM

رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین
نه کفر و نه اسلام و نه دنیا و نه دین


ف

Nur3 07-11-2009 07:23 AM

فريب جهان را مخور زينهار

كه در پاي اين گل بود خارها

م

deltang 07-11-2009 11:31 AM

مي‌رود با دگران و به قفا مي‌نگرد

تا ببيند كه به سويش نگرانم، يا نه


ه

ساقي 07-11-2009 02:12 PM

هر کز گران جانان بود چون درد در پایان بود
آنگه رود بالای خم کان درد او یابد صفا


س

Nur3 07-11-2009 07:47 PM


سحر بر شاخسار بوستاني

چه خوش مي گفت مرغ نغمه خواني

بر آور هر چه اندر سينه داري

سرودي ناله اي آهي فغاني


ت

ساقي 07-12-2009 07:01 PM

تشریف ده عشاق را پرنور کن آفاق را
بر زهر زن تریاق را چیزی بده درویش را

ر

Nur3 07-12-2009 08:29 PM

دستم نداد قوت رفتن پيش دوســـــــت

چندي به پاي رفتم و چندي به سر شدم

تا رفتنش ببينــــــم و گفتنش بشـــــنوم

از پــاي تا به سر همه سمع و بصر شدم

م

mary.f 07-13-2009 07:57 AM

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم

ک

amator_2 07-13-2009 09:16 AM

يوسف به اين رها شدن از چاه دل مبند
اين بار مي برند كه قربانيت كنند

گ

Nur3 07-13-2009 12:14 PM


گر به اقليم عشق روي آري

همه آفـــاق گلــستان بيني


ر

ساقي 07-14-2009 03:09 PM

رسید آن شه رسید آن شه بیارایید ایوان را
فروبرید ساعدها برای خوب کنعان را

ف

Nur3 07-14-2009 09:59 PM


فراوان سخن باشد آگنده گوش

نصيحت نگيرد مگر در خموش

س

mary.f 07-15-2009 12:37 PM

سحر بلبل حکایت با صبا کرد
که عشق روی گل با ما چه ها کرد

ز

abadani 07-15-2009 04:22 PM

ز زنبور کرد این حلاوت پدید
همانکس که در مار زهر آفرید
سعدی
ظ

عاشق فاطيما 07-15-2009 09:40 PM

روزي كه تو آمدي به دنيا عريان

مردم همه خندان و تو بودي گريان

كاري بكن اي دوست كه وقت رفتن

مردم همه گريان و تو باشي خندان

ق

ساقي 07-16-2009 12:52 PM

فاطيما جان حرف انتخابي قبلي « ظ » بود ، بايد با اون شروع ميکردي ...

abadani 07-16-2009 01:03 PM

ظلم ظالم عاقبت در این جهان پر فراز
بر نشیبش می کشد چندانکه ویرانش کند
ی

ساقي 07-16-2009 01:50 PM

یک به یک در آب افکن جمله تر و خشک را
اندر آتش امتحان کن چوب را و عود را

م

abadani 07-16-2009 02:00 PM

من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود
سرو جان را نتوان گفت که مقداری هست
ت

ساقي 07-16-2009 02:07 PM

تو را خود یک زمان با ما سر صحرا نمی​باشد
چو شمست خاطر رفتن بجز تنها نمی​باشد

گ

abadani 07-16-2009 02:17 PM

گفتم او را چه خواهم از ایزد
گفت عمر دراز و دولت شاب
عنصری
و

ساقي 07-16-2009 03:22 PM

وه که در عشق چنان می​سوزم
که به یک شعله جهان می​سوزم
شمع وش پیش رخ شاهد یار
دم به دم شعله زنان می​سوزم

ش

abadani 07-16-2009 03:37 PM

شاعر نیم و شعر ندانم که چه باشد
من مرثیه خوان دل دیوانه خویشم
س

ساقي 07-16-2009 06:32 PM

سرم خوش است و به بانگ بلند می​گویم
که من نسیم حیات از پیاله می​جویم

ع

SonBol 07-22-2009 05:20 PM

عمرم چو شعر من به روانی گذشت و شد
از سر هوای هر سخن شاعرانه رفت


م


اکنون ساعت 06:19 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)