حالت سوخته را سوخته دل داند وبس
شمع دانست که جان دادن پروانه زچیست ق |
قیاس کردم و تدبیر عقل در ره عشق
چو شبنمی است که بر بحر می کشد رقمی ن |
نه تنها شد ایوان و قصرش به باد
که کس دخمه نیزش ندارد به یاد ل |
لعل سیراب به خون تشنه لب یار منست
وز پی دیدن او دادن جان کار منست ب |
بار دگر گر به سر کوی دوست
بگذری ای پیک نسیم صبا ا |
ای خوش آن شبها که با افسانه میلی داشتی
دردل می گفتم و افسانه می پنداشتی // م |
مرا با عدو عاقبت فرصت است
که از آسمان مژدهی نصرت است گ |
گل شکفته خداحتفظ اگرچه لحظه دیدارت
شروع وسوسه ای در من به نام دیدن و چیدن بود // ک |
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
باشد که بازبینیم دیدار آشنا را ش |
شمشير کشيدي و بخونم ننشاندي
افسوس که آغاز تو انجام ندارد // ح |
اکنون ساعت 03:28 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)