دوستان جان داده ام بهر دهانش بنگرید
کاو به چیزی مختصر چون باز می ماند ز من |
درد دل دوستان گر تو پسندی رواست
هر چه مراد شماست غایت مقصود ماست |
جمال دختر زر نور چشم ماست مگر
که در نقاب ز جاجی و پرده عنبیست |
چون تشنه جان سپردم آن گه چه سود دارد
آب از دو چشم دادن بر خاک من گیا را |
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد |
به هر لب دعاي تو فرشته بوسه مي زند
برای درد بی امان چرا دعا نمی کني |
ترسم کز این چمن نبری آستین گل
کز گلشنش تحمل خاری نمی کنی |
هر گل نو که شد چمن آرای ز اثر رنگ و بوی صحبت اوست |
دارم امید عاطفتی از جناب دوست
کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست |
خوش میدهد نشان جلال و جمال یار خوش میکند حکایت غره و وقار دوست |
اکنون ساعت 04:22 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)