دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا |
بار دل مجنون و خم طره لیلی
رخساره محمود و کف پای ایاز است |
اگر در دیده مجنون نشینی
بغیر از خوبی لیلی نبینی |
تو مو بینی و مجنون پیچش مو
تو ابرو او اشارت های ابرو |
درین خونفشان عرصه رستخیز تو خون صراحی و ساغر بریز |
خیال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم
دل از پی نظر آید به بسوی روزن چشم |
خیال زلف تو گفتا که جان وسیله مساز
کزین شکار فراوان به دام ما افتد |
گفتم به باد میدهدم باده نام و ننگ
گفتا قبول کن سخن و هر چه باد باد |
گفتمش در میخری؟
پرسید چند؟ گفتمش دل مال تو تنها بخند خنده کردو دل زدستانم ربود تا به خود باز آمدم او رفته بود دل زدستش روی خاک افتاده بود جای پایش روی دل جا مانده بود |
دلبرا دل به تو دادم که برام ناز کنی....
دل ندادم که بری جیگرکی باز کنی...:24::24: |
اکنون ساعت 12:22 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)