![]() |
دویـــــــری یـــــــــــار
"دویـــــــری یـــــــــــار" لــه ئــهو رووژه ك تو چیــــده لـــه ماڵـــم خهوهر نهیری چه کردیـــــده وه حاڵــــــم! نهزانستی لـــه دویریــــد م چــــه کیشـــــم وه رووژ و شـــهو تو ههر هایده خییاڵـــم ههر یهی رووژم چهنه یهی ساڵـه بی تــو گهڵاریزانــه هــهر چـــواروهرز ساڵــــــم لــه دویرید دیــــده گریانــــــم ههمیشــــــه گوناهم چــهس وه شـــهو تا سوو بناڵـــــم؟ تو شــــهم بیــد و م پهروانـــــه لــه دهورد سزانـــی تو وه ئاگــــــر هــهردو باڵــــــم خــودا زانی چـهنی توامـــهد ههناســـــــه م دیوانـــــهی چهویـــل مهست و کاڵــــــم لــه ئی دونیا تو تهنیـــا دڵخوهشیـــم بیـــــد تو چیـــــد و من، یهمانـــی شیت خاڵـــــم گوڵم بهورهو، بهسه دویری ههتا کــــهی؟ خوو کافر نید، رهحمی بکـــه وه حاڵــــم! جانی کرماشانی ----------- برگردان شعر به فارسی: از آن روزی که تو از خانهام رفتهای خبر نداری که چه بر سرم آوردهای! ندانستی که از دوریت چه میکشم روز و شب، تو دائم در خیالم هستی بی تو هر یک روزم به اندازهی یکساله هر چهار فصل سالم برگ ریزانه از دوری تو دیده گریانم همیشه گناهم چیست که شب تا صبح ناله کنم؟ تو همچو شمع بودی و من نیز مانند پروانه به دورت میگشتم با شعلهی آتشت هر دو بالم را سوزاندی خدا میداند که چقدر تو را میخواهم نفسم من دیوانهی چشمان مست و کالت هستم در این دنیا تو تنها دلخوشی من بودی تو رفتی، اما من هنوز هم دیوانهی خالت هستم ای گلم برگرد، بس است، دوری تا به کی؟ کافر که نیستی، رحمی به حالم بکن! |
غرولند
*** غرولند *** شیر کو بیکس http://axgig.com/images/92956279807658811790.jpg «ورته ورتێ»شعر «غرولند» داستان پسر بچهای کرد است که در میدان بزرگ شهر شام به واکس زدن مشغول است و از دیگران تقاضا میکند که کفشهایشان را واکس بزند، و هنگام غروب در حالیکه خسته و نا امید گشته، به فکر واکس زدن کفشهای خدا میافتد و با خود به زمزمه میپردازد... ئێواره بوو! حهمه بچکۆلی بۆیاخچی سهری ماندووی داخستبوو له سووچێکی گۆڕهپانه گهورهکهدا لهناوهندی دڵی شاما لهسهر کورسیه نزمهکهی خۆی دانیشتبوو پهیتا پهیتا وهکو فڵچهی نێوان دهستی جهستهی لهڕی رائهژهنی حهمه بچکۆلی ئاواره لهبهر خۆوه به ورته ورت ئهمهی ئهوت: تۆ بازرگان قاچت دانێ تۆ مامۆستا قاچت دانێ تۆ پارێزهر قاچت دانێ ئهفسهر، سهرباز، جاسووس، جهلاد کوڕی باشو ههرچیو پهرچی ههرههمووتان یهک لهدوای یهک قاچتان دانێن کهس نهماوه ههر خوا ماوه لهو دنیا دڵنیام ئهویش ئهنێرێ بهشوێن کوردێکدا پێڵاوهکهی بۆ بۆیاخ بکات رهنگه ئهو کوردهش ههر من بم ئای دایهی گیان ئهوه ئهبێت پێڵاوی خوا چهند گهوره بێت؟! ژماره چهند لهپێ بکات! ئای دایهی گیان ئهی بۆ پاره خوا چهند ئهدات؟! ئهبێت چهند بدات …! ********************************************************* برگردان شعر به فارسی: «غرولند » شامگاه بود محمد، پسر کوچولوی واکسی از فرط خستگی گردنش خم گشته بود در گوشهای از میدان بزرگ در مرکز شهر شام بر روی چهارپایهی کوچک خود نشسته بود و پی در پی مانند فرچه توی دستش اندام نحیف و لاغر خود را تکان میداد محمد کوچولوی بیخانمان با خود غرولند کنان این چنین میگفت: تو ای بازرگان پایت را بگذار تو ای استاد پایت را بگذار تو ای وکیل پایت را بگذار افسر، سرباز، جاسوس، جلاد پسر خوب و آدم بی سر و پا همگی یکی بعد از دیگری پایتان را بگذارید کسی نمانده تنها خدا مانده در آن دنیا هم مطمئنم او هم سراغ کردی را خواهد گرفت تا کفشهایش را واکس بزند! شاید آن کرد هم من باشم آخ ... مادر جان تو گویی که کفشهای خدا چقدر بزرگ است؟! شماره چند میپوشد؟! آخ مادر جان راستی برای دستمزد خدا چقدر میپردازد؟! باید چقدر بدهد...؟!!! فرنگیس کاویان - اسلام اباد غرب |
کوردم
شعری زیبا از استاد اسد چراغی "کوردم" من کورد کوردم، زانم بیکهس نیم هزار فامیلم، بی فهریاد رهس نیم مهس کهسانم وه باده مهس نیم نژاد مادم رهگهز پهرهست نیم من ئفتخار کهم نژاد کوردم رهسم و رۆسووم خوهم له بیر نهوردم نهقشهی بیگانه چوارپارهم کرد بیمه چوار پاره، زنهم نهمردم برا کوردهگهم هاوراز دهردم! ئاگا وه خفهت ههناسهی سهردم لۆری یا کهڵهۆر، لهکی یا گووران هاوخوینی وه تهک شهکاک و سووران گشت چهشمهی جووشان وهیهی سهراویم مهوج و تووفانیم، ئهوج ههتاویم ئازادهگان ژیرتیغ زۆحاکیم نهتهوهی کاوهی مهرد بیباکیم ترجمه: کردم من کرد کرد هستم، میدانم که بیکس نیستم هزاران فامیل وهمزبان دارم، بیفریادرس نیستم مست عزیزانم هستم، مست باده و شراب نیستم از نژاد مادم و نژادپرست نیستم افتخار میکنم که نژاد کردم رسم و روسوم خود را فراموش نکردم نقشهی بیگانگان چهار تکهام کرد چهار قسمت شدم اما زندهام و نمردهام برادر کردم، همراز دردم! تو آگاهی به غم و نفس سردم لری یا کلهر، لکی یا گوران همخونی با شکاک و سوران همه مانند چشمهای جوشان از یک سراب هستیم موج و طوفانیم، اوج خورشیدیم آزادگان زیرتیغ ضحاکیم ملت کاوه، مرد بیباکیم |
دست گلتون درد نکنه
|
بهنام جان اجازه خوندن شعرتونو با موسیقی دارم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
|
نقل قول:
البته شعرمن نیست،شعر استاد اسد چراغیست اما این هم خودش یه کار هنری بحساب میاد دستت طلا. موفق باشی:53::53::53::53: |
شعر کردی با ترجمه فارسی
آخ ... مادر جان_:2: تو گویی که کفشهای خدا چقدر بزرگ است؟! شماره چند میپوشد؟! آخ مادر جان راستی برای دستمزد خدا چقدر میپردازد؟! باید چقدر بدهد...؟!_:2: |
ماچ
|
وه رگێڕانی چه ن شێعری ره حمه ت حه قی پوور:
وه رگێڕانی چه ن شێعری ره حمه ت حه قی پوور: ترجمه چند شعررحمت حقی پور 1-ته نیایی فنجانێکه که سه رده مێ چاییت تیا ئه خوارده وه یان وێنه یه که قاپ کراو ره نگه که سێ به یادگار له سه ر تاقه وه دای ئه نێ. {پپوله} 1-تنهايي فنجاني است كه روزگاري در آن چاي مي خورده اي يا قاب عكسي است كه كسي از تو به يادگار بر تاقچه مي گذارد. {پپوله} 2-ته نیایی په ره ستگه یه که که له وێدا چۆک دائه ده م ده پاڕێمه وه به ڵکوو هه ڤاڵ بێته وه. {پپوله} 2-تهايي معبدي است كه در آن زانو مي زنم بلكه دوست بيايد. {پپوله} 3-ژماره کان هه ر هه موویان تامه زرۆی په نجه کانی تۏن تۏ نازانی کاتێ ژماره یه ک ده گری ئیتر باقی ژماره کان له مه راق و خه ما ئه مرن. {پپوله} 3- تمام شماره ها آرزوي انگشت تو را دارند تو اين را نمي داني هروقت شماره اي مي گيري بقيه شماره ها از غصه مي ميرند. بيان عليرمايي |
ترجمه شعری از شیرین . ک
ترجمه شعری از شیرین . ک بیان علیرمائی تۆم کهپێدا کرد خۆم له بیر کرد که منت دۆزیه وه،خۆتت لێم ون کرد له دامێنی حه زه کاندا منت چاند و سه فه رێکی ئه به دیت کرد له لووتکه ی عه شقدا ده ستی ماندووم به هانات برد بۆیه له ساته کانی یه کبووندا له چرکه کانی هه ڵچووندا تۆ سه رابی و منیش تینوو ... ترجمه : تورا که یافتم از یاد بردم خودم را مرا که یافتی پنهان کردی از من خویشتن را دردامن دوست داشتن هایت به امید رویشی دوباره مرا نشاندی و سفری ابدی کردی از بلند قله عشق دست خسته ام را به سویت برگشودم از اینروست که در لحظات وصال در ثانیه های اوج تو سرابی و من تشنه... تشنه . |
اکنون ساعت 02:26 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)