ظا هرم گشته خراب و خسته
باطنم بود ز دل مردگی وابسته گ |
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی عهد نابستن از آن به که ببندی و نیایی دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی ص شعر به صورت کاملتر در http://p30city.net/showthread.php?p=34023 |
صبا به طرف چمن آمدم خواب آلوده
که چه شد صحبت عشق با من درد آلوده ض شعر بداهه بود |
ضيافت ها به روي موج برپاست
گل نيلوفرم مهمان درياست غ |
غمزه ساقي به يغمايي خرد آهخته تيغ
زلف جانان از براي صيد دل گسترده ام |
من آن فريب که در نرگس تو ميبينم
بس آب روي که با خاک ره برآميزد ل |
لاف عشق و گله از يار زهي لاف دروغ
عشق بازان چنين مستحق هجرانند پ |
پادشاها لشکر توفيق همراه تو اند
خيز اگر بر عزم تسخير جهان ره ميکني ب |
بر سر آنم که گر زدست برآید
دست به کاری زنم که غصه سرآید خ |
خاکساران چنين را به حقارت منگر
تو چه داني که در آن گرد سواري باشد؟ ح |
اکنون ساعت 02:18 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)