ناظر روی تو صاحب نظرانند آری
سر گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست |
تازه بهارا ! ورقت زرد شد دیگ منه، کاتش ما سرد شد چند خرامی و تکبر کنی دولت پارینه تصور کنی |
تا لشکر غمت نکند ملک دل خراب
جان عزیز خود به نوا میفرستمت |
تازه بهارا ! ورقت زرد شد دیگ منه، کاتش ما سرد شد چند خرامی و تکبر کنی دولت پارینه تصور کنی |
یک همدم باوفا ندارم جز درد
یک مونس نامزد ندارم جز غم |
ملامت کن مرا چندان که خواهی *** که نتوان شستن از زنگی سیاهی
از یاد تو غافل نتوان کرد بهیچم *** سر کوفته مارم ، نتوانم که نپیچم |
من دوستدار روی خوش وموی دلکشم
مدهوش چشم مست و می صاف بیغشم |
مکن ز گردش گیتی شکایت ای درویش
که تیره بختی اگر هم بر این نسق مردی |
یوسف گمگشته باز اید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور |
رقم بر خود به نادانی کشیدی *** که نادانرا بصحبت بر گزیدی
طلب کردم به دانایی یکی پند *** مرا فرمود با نادان مپیوند که گر دانای دهری، خر بباشی *** و گر نادانی ، ابله تر بباشی |
اکنون ساعت 12:51 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)