یارب این بچه ترکان چه دلیرند به خون
که به تیر مژه هر لحظه شکاری گیرند |
دل ازرده مارا به نسیمی بنواز
یعنی ان جان زتن رفته به تن بازرسان |
ندهد مرد هوشمند جواب
مگر آنکه کز او سوال کنند گر چه بر حق بود مزاج سخن حمل دعویش بر محال کنند |
در ان نفس که بمیرم در ارزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم |
مکن رحم بر گاو بسیار بار
که بسیار خسبست و بسیار خوار چو گاو ارهمی بایدت فربهی چو خر تن بجور کسان در دهی |
یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند |
دوش مرغی بصبح مینالید *** عقل و صبرم ببرد وطاقت و هوش یکی از دوستان مخلص را *** مگر آواز من رسید به گوش گفت باور نداشتم که ترا *** بانگ مرغی چنین کند مدهوش گفتم این شرط آدمیت نیست *** مرغ تسبیح گوی و من خاموش |
شاه را به بود از طاعت صد ساله و زهد
قدر یکساعته عمری که در او داد کند |
دگر باره سر مستان ز مستی در سجود آمد
مگر آن مطرب جانها ز پرده در سرود امد |
دل چو پرگار به هر سو دورانی میکرد
واندر آن دایره سرگشته پا برجا بود |
اکنون ساعت 04:30 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)