بگذر ز من ای آشنا چون از تو من دیگر گذشتم.
دیگر تو هم بیگانه شو چون دیگران با سرگذشتم. |
مشو از این دل خونین جگر ای رهگذر غافل
که ما هم در بساط خود دلی داریم ای بی دل |
لشکر دشمن او مويه گر و لشکر او
لب پر از خنده و دلها همه پر ناز و بطر. |
روزگارم بشد به نادانی
من نکردم، شما حذر بکنید |
روی بنما و مرا گو که ز جان دل برگیر
پیش شمع آتش پروانه به جان گو درگیر |
دوست گو یار شو و هر دو جهان دشمن باش
بخت گو پشت مکن روی زمین لشگر گیر |
روی بر خاک عجز میگویم
هرسحر گه که باد می آید ای که هرگز فرامشت نکنم هیچت از بنده یاد می آید؟ |
در لب تشنه ما بین و مدار آب دریغ
بر سر کشته خویش آی و ز خاکش برگیر |
دیده از دیدار خوبان برگرفتن مشکل است
هر که ما را این نصیحت میکند بی حاصل است |
روزی گفتی شبی کنم دلشادت *** وز بند غمان خود کنم آزادت
دیدی که ازآن روزچه شبها بگذشت *** وز گفته خود هیچ نیامد یادت؟ |
اکنون ساعت 06:27 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)