سوی من لب چه می گزی که مگوی
لب لعلی گزیده ام که مپرس م |
من از بیگانگان دیگر ننالم
که با من هرچه کرد آن آشنا کرد د |
دگر کمین بگشاید غمی ز گوشه دل
حریم درگه پیر مغان پناهت بس ج |
جز آستان توام در جهان پناهی نیست
سر مرا بجز این در حواله گاهی نیست ح |
حافظ که هوس می کندش جام جهان بین
گو در نظر آصف جمشید مکان باش ک |
کمال دلبری و حسن در نظربازیست
به شیوه نظر از نادران دوران باش ل |
لطف خدا بیشتر از جرم ماست
نکته سر بسته چه دانی خموش ی |
یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش ن |
نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان
گر شما را نه بس این سود و زیان مارا بس گ |
گناهی که تا این زمان کرده ای
ز شاهان گیتی که ازرده ای گ بده |
گرم ترانه چنگ صبوح نیست چه باک
نوای من به سحر آه عذرخواه من است گ |
گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن
چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور |
رنگ سبزی صلاح کشته بود
سبزی ارایش فرشته بود ق بده |
قسم به حشمت و جاه و جلال شاه شجاع
که نیست با کسم از بهر مال و جاه نزاع گ |
گفتم اسرار غمت هرچه بود گو می باش
صبر از این بیش ندارم چه کنم تا کی و چند ن |
نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی
بازم از پای درانداختهای یعنی چه ب |
برکش ای مرغ سحر نغمه داوودی باز
که سلیمان گل از باد هوا باز آمد ر |
روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد ز |
زاهد و عجب و نماز و من و مستی و نیاز
تا تو را خود ز میان با که عنایت باشد ا |
از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار
کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد گ |
گشت بیمار که چون چشم تو گردد نرگس
شیوه تو نشدش حاصل و بیمار بماند م |
مطرب از گفته حافظ غزلی نغز بخوان
تا بگویم که ز عهد طربم یاد آمد ه |
هر نقش که دست عقل بندد
جز نقش نگار خوش نباشد ش |
شکست اندر اید بدین رزم گاه
پر از درد گردد دل نیک خواه س بده |
سایه قد تو بر قالبم ای عیسی دم
عکس روحیست که بر عظم رمیم افتادست ق |
قبا بسته چو گل در تازه روئی
پرستش را کمر بستند گوئی گ |
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم ن |
نیم آگه از اصل و فرع خراج
همی غلتم اندر میان دواج ش بده |
شهریارا تو به شمشیر قلم در همه آفاق
به خدا ملک دلی نیست که تسخیر نکردی س |
سپهبد به هر جا که بد موبدی
سخن دان و بیدار دل بخردی یالا بازم س بده |
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد
وانچه خود داشت زبیگانه تماشا می کرد ب |
به هرزه بی می و معشوق عمر می گذرد
بطالتم بس از امروز کار خواهم کرد ا |
اگر میل دل هر کس به جایست
بود میل دل من سوی فرخ ز |
ز دست دیده و دل هردو فریاد
که هرچه دیده بیند دل کند یاد س |
سر و چشمی چنین دلکش تو گویی چشم از او بردوز
برو کاین وعظ بیمعنی مرا در سر نمیگیرد ذ |
درختتو گر بار دانش بگیرد
به زیر آوری چرخ نیلوفری را |
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا ا |
ای که از کوچه ی معشوقه ی ما میگذری
بر حذر باش که سر می شکند دیوارش |
شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست
صلای سرخوشی ای صوفیان باده پرست گ |
گنه کرد در بلخ آهنگری
به شوشتر زدند گردن مسگری س بده |
اکنون ساعت 05:14 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)