نمی دانم از اول کی هستی
که از در آمدی بر دل نشستی دلم دست امانت بود دستت به این زودی نباید می شکستی ا |
اگر نامدی این سخن از خدای
نبی کی بدی نزد ما رهنمای چ |
چون نیشکر است این نیت ای نائی
شیرین نشود خسرو ما گر نائی هر صبحدم آدم که هر صبحدمی از عالم پیر بردمد برنائی ل |
لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است در پی دیدن او دادن جان کار من است ق |
قربان شوم و چون نشوم وای که آن چشم
بر جان من از هر مژه قصاب دگر داشت |
قالب خاکی سوی خاکی فکند
جان و خرد سوی سماوات برد ه |
هر کز گران جانان بود چون درد در پایان بود آنگه رود بالای خم کان درد او یابد صفا ی |
یا رب از ابر هدایت برسان بارانی
پیشتر زان که چو گردی ز میان برخیزم خ |
خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت به قصد جان من زار ناتوان انداخت ف |
فریاد من از فراق یارست
و افغان من از غم نگارست بی روی چو ماه آن نگارین رخساره من به خون نگارست و |
اکنون ساعت 06:33 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)