پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره واژه ای (http://p30city.net/showthread.php?t=3981)

دانه کولانه 10-06-2009 12:22 AM

شاعر:معینی‌کرمانشاهی
آهنگساز:همایون خرم
دستگاه:دستگاه همایون

مرضیه و جهان

ساغرم شکست ای ساقی رفته ام ز دست ای ساقی
ساغرم شکست ای ساقی رفته ام ز دست ای ساقی

در میان توفان
بر موج غم نشسته منم در زورق شکسته منم ای ناخدای عالم

تا نام من رقم زده شد یکباره مهر غم زده شد بر سرنوشت آدم

ساغرم شکست ای ساقی رفته ام ز دست ای ساقی


http://www.4shared.com/file/10636312..._iman_n21.html

متن کاملشو میتونین در
http://arianmusic.mihanblog.com/post/689
ببینین

NeGin 10-06-2009 12:37 AM

من حاصل عمر خود ندارم جز غم
در عشق ز نیک و بد ندارم جز غم
یک همدم باوفا ندیدم جز درد
یک مونس دمساز ندیدم جز غم

ساقي 10-06-2009 07:27 PM

عمر که بی​عشق رفت هیچ حسابش مگیر
آب حیاتست عشق در دل و جانش پذیر
هر که جز عاشقان ماهی بی​آب دان
مرده و پژمرده است گر چه بود او وزیر
عشق چو بگشاد رخت سبز شود هر درخت
برگ جوان بردمد هر نفس از شاخ پیر
هر که شود صید عشق کی شود او صید مرگ
چون سپرش مه بود کی رسدش زخم تیر

..

amir ahmadi 10-06-2009 08:25 PM

باخدا کن تجارت ای خواجه /که کسی با خدا زیان نکند/////////دفع اندوه جمله روی زمین /جز خداوند اسمان نکند////التجا گر کسی بود عاقل/جز به جبار غیب دان نکند

abadani 10-11-2009 02:37 PM

خانه از پاي بست ويران است
خواجه در بند نقش ايوان است
سعدي

دانه کولانه 10-11-2009 06:40 PM

خانه ام آتش گرفته است آتشی جانسوز
هر طرف می سوزد این آتش
پرده ها و فرش ها را تارشان با پود

من به هر سو می دوم گریان
در لهیب اتش پر دود

وز میان خنده هایم تلخ
و خروش گریه ام ناشاد
از درون خسته سوزان
می کنم فریاد، ای فریاد، ای فریاد...

ساقي 10-14-2009 10:47 PM


بده ساقی آن تلخ ِشیرین قرار
که شیرین بود باده از دست یار
به من ده که از غم خلاصم دهد
نشان ره بزم خاصم دهد
شنیدم که شوریده می پرست
به خم خانه می گفت و جامی به دست:
اگر هوشمندی بیا باده نوش!
چو نوشیدم این باده آری به هوش!
ره می فروشان ِفرزانه رو
مگر آب ِآتش تقاصت دهد
به شام ِره ِبزم ِخاصت دهد



....

abadani 10-14-2009 10:59 PM

بده ساقی آن می که حال آورد
کرامت فزاید کمال آورد
به من ده که بس بی دل افتاده ام
و زین هردو بی حاصل افتاده ام
حافظ

ساقي 10-14-2009 11:35 PM

کاش که در قیامتش بار دگر بدیدمی!
که آنچه گناه او بود، من بکشم غرامتش
هر که هوا گرفت و رفت از پی آرزوی دل
گوش مدار سعدیا! بر خبر سلامتش!


..

abadani 10-15-2009 10:44 AM

کاشکی قیمت انفاس بدانندی خلق
تا دم چند که مانده است غنیمت شمرند
سعدی

رزیتا 10-15-2009 01:14 PM

سعدی ز فراق تو نه آن رنج کشیدست

کز شادی وصل تو فرامش کند آن را

نگار

ساقي 10-17-2009 06:39 PM

هر شبی روزی و هر روز زوالی دارد
شب وصل من و معشوق مرا آخر نیست



..

abadani 10-17-2009 07:07 PM

روز وصل دوستداران یاد باد
ید باد آن روزگاران یاد باد
مولوی

ساقي 10-17-2009 08:22 PM

ســرمستـی بـر نگیـرد تـا بـه صبـح روز حشــر
هر كه چون من در ازل یك جرعه خورد از جام دوست



..

دانه کولانه 10-17-2009 08:32 PM

دل خویش را بگفتم چو تو دوست می‌گرفتم
نه عجب که خوبرویان بکنند بی‌وفایی

سخنی که با تو دارم به نسیم صبح گفتم
دگری نمی‌شناسم، تو ببر که آشنایی

ساقي 10-17-2009 08:41 PM

تو چه ارمغانی آری که به دوستان فرستی؟
چه ازین به ارمغانی که تو خویشتن بیایی؟

تو که گفته ای تامل نکنم جمال خوبان
بکنی ، اگر چو سعدی نظری بیازمایی
در چشم بامدادان به بهشت بر بر گشودن
نه چنان لطیف باشد که به دوست بر گشایی

دانه کولانه 10-17-2009 08:55 PM

یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد؟
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟



ساقي 10-17-2009 09:07 PM



از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم




abadani 10-17-2009 10:06 PM

از دست تو این شکایت من
گر می نرسد بدست خسرو
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنباله کار خویش گیرم
سعدی

حاج احمد آقا 10-17-2009 10:55 PM

شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت

رزیتا 10-17-2009 11:13 PM

واژه بعدی رو نگفتی دوست عزیز
من میگم
باغ

مجتب 10-17-2009 11:25 PM

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم

رزیتا 10-17-2009 11:28 PM

کبوتر ناگهان بی بال و بی پر
رهایی سهم قیصر از قفس شد

مجتب 10-18-2009 11:06 PM

مرغ عشقم بسته در دامم هوایی نیستم
در قفس افتاده و فکر رهایی نیستم
ای بهشت آرزو گر خوار ناچیزم ولی
دل به عشقت داده ام فکر جدائی نیستم

رزیتا 10-18-2009 11:09 PM

وای از آن کس که به کوی تو پری گام نهد

چون که بر راه تو بس دام و هزاران خطر است

مجتب 10-18-2009 11:26 PM

گر همسفر عشق شدي مرد خطر باش ،
هم منتظر حادثه هم فکر خطر باش

رزیتا 10-18-2009 11:35 PM

بشنو همسفر من با هم رهسپار راه دردیم
با هم لحظه ها را گریه کردیم

مجتب 10-18-2009 11:53 PM

ای پرنده زیر بارون راه برگشتن نداری
شب رسیده مثل من تو خونه ای روشن نداری
هر دو تامون غصه داریم قصه ما گریه داره
تو نداری بال پرواز من ندارم راه چاره

ساقي 10-19-2009 05:05 PM

وقف است مرا عمر در این مشتاقی
احسنت زهی طراوت و رواقی
من کف نزنم تا تو نباشی مطرب
من می نخورم تا نباشی ساقی
...

مجتب 10-19-2009 05:21 PM

باید از کلمه برگشتن که رنگش فرق داره استفاده میکردی.
یک قطـــره آب بــود با دریــــــا شد
یک ذره خـــاک با زمین یکتــا شـــد
آمــد شدن تو اندرین عالــــــم چیست
آمد مگسی پدید و نا پیــــــدا شـــــــد

رزیتا 10-19-2009 07:35 PM

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد

دانه کولانه 10-19-2009 10:33 PM

ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار
ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار

مجتب 10-19-2009 10:44 PM

رزیتا کلمه نفس رو مشخص کرد اما دانه کولانه تو شعرت نفس نداره...:32::39::5:{داش مشتی}

بنگر زصبا دامن گل چاك شده است
بلبل زجمال گل طربناك شده است
در سایه گل نشین كه بسیار این گل
از خاك برآمده است و برخاك شده است

دانه کولانه 10-19-2009 10:57 PM

مجتبی جان یه زمانی من درخواست کردم از دوستان که ما خودمون واژه ی نفر بعدی رو مشخص کنیم اما بچه ها گفتند نه سخت میشه
اینه که هر کس یه واژه از شعر نفر قبل انخاب میکنه و یه شعر که اون واژ ه رو داره میگه..
...

الان من یکی از واژه های شعر تو مثلا خاک رو انتخاب میکنم :

خاک سر پروانه منم ، خون دل پیمانه منم
چون شور ترانه تویی ، چون آه شبانه منم

مجتب 10-19-2009 11:14 PM

ای دل چو زمانه می‌کند غمناکت
ناگه برود ز تن روان پاکت
بر سبزه نشین و خوش بزی روزی چند
زان پیش که سبزه بردمد از خاکت


دانه کولانه 10-19-2009 11:17 PM

در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است

صراحی می ناب و سفینه غزل است


از این خیلی خوشم میاد....
کسی به نام محمودی (شایدم شاه محمودی میخوندش)

مجتب 10-19-2009 11:39 PM

خلل پذیر بود هر بنا که می بینی
مگر بنای محبت که خالی از خلل است
به هیچ دور نخواهند یافت هشیارش
چنین که حافظ ما مست باده ی ازل است

رزیتا 10-19-2009 11:52 PM

هر مرغ به دستانی در گلشن شاه آمد
بلبل به نواسازی حافظ به غزلگویی

مجتب 10-20-2009 12:07 AM

نهال گلشن دل نخل نو رسیده‌ی اوست
بهار عالم جان خط نودمیده‌ی اوست
ز چشم او به نگه کردنی گرفتارم
که ازنهفته نگه‌های برگزیده‌ی اوست

رزیتا 10-20-2009 01:49 AM

چو دل در زلف تو بسته ست حافظ
بدین سان کار او در پا میفکن


اکنون ساعت 06:22 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)