پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره با حروف انتخابی (http://p30city.net/showthread.php?t=3982)

ساقي 06-20-2012 03:19 PM


گر کسی سرو شنیدست که رفتست اینست
یا صنوبر که بناگوش و برش سیمینست
نه بلندیست به صورت که تو معلوم کنی
که بلند از نظر مردم کوته بینست
خواب در عهد تو در چشم من آید هیهات
عاشقی کار سری نیست که بر بالینست
همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت
وان چه در خواب نشد چشم من و پروینست
خود گرفتم که نظر بر رخ خوبان کفرست
من از این بازنگردم که مرا این دینست


.... ز....

SHeRvin 06-20-2012 03:37 PM

ز سایه به خورشید اگرت هست امان

خورشید رخی طلب کن و سایهٔ گل

د

ساقي 06-20-2012 03:42 PM

دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد
ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد
ای بوی آشنایی دانستم از کجایی
پیغام وصل جانان پیوند روح دارد


ه

SHeRvin 06-20-2012 03:54 PM

هر لاله ای که از دل این خاکدان دمید

نو کرد داغ ماتم یاران رفته را


جز در صفای اشک دلم وا نمی شود

باران به دامن است هوای گرفته را


ک

ساقي 06-20-2012 04:00 PM


کمان سخت که داد آن لطیف بازو را
که تیر غمزه تمامست صید آهو را
هزار صید دلت پیش تیر بازآید
بدین صفت که تو داری کمان ابرو را


ظ

SHeRvin 06-20-2012 04:08 PM

ظل ممدود خم زلف توام بر سر باد

کاندر این سایه قرار دل شیدا باشد


چشمت از ناز به حافظ نکند میل آری

سرگرانی صفت نرگس رعنا باشد

ف

شابادی 06-20-2012 04:20 PM

فروشنده ام هم خریدار نیز
فروشم به خرم هرگونه چیز
فردوسی
ق بده

افسون 13 06-20-2012 05:33 PM


قهر مکن ای فرشته روی دلارا
ناز مکن ای بنفشه موی فریبا
بر دل من گر روا بود سخن سخت
از تو پسندیده نیست ای گل رعنا

ن

شابادی 06-20-2012 08:45 PM

نیامد ز گفتار من هیچ سود
از آتش ندیدم جز تیره دود
خ بده
فردوسی

افسون 13 06-20-2012 09:20 PM


خاطره اش همراه باد صبا می آید
تا در حافظه ی آینه بر گیسوان جوانی ام
شکوفه ی نارنج بنشاند

س

شابادی 06-21-2012 11:00 AM

سرت سبز باد و تن و جان درست
مبادت کیانی کمر گاه سست
فردوسی
و بده

افسون 13 06-21-2012 12:29 PM


وای آن روجی که در قبرم نهند تنگ
ببالینم نهند خشت و گل و سنگ
نه پای آنکه بگریزم ز ماران
نه دست آنکه با موران کنم جنگ

ر

شابادی 06-21-2012 12:40 PM

رسیدند نزدیک بهرام شاه
ابا بدره و برده نیک خواه
فردوسی
ب بده

افسون 13 06-21-2012 01:04 PM


بود درد مو و درمانم از دوست
بود وصل مو و هجرانم از دوست
اگر قصابم از تن واکره پوست
جدا هرگز نگردد جانم از دوست

غ

شابادی 06-21-2012 01:32 PM

غلامی سیه چرده بد زبان
به لحظه شد از جمله خوبان
ق بده

افسون 13 06-21-2012 02:36 PM


قدح بر گیرم و سیر گلان شم
به طرف سبزه و آب روان شم
دو سه جامی زنم با شادکامی
وایم مست و به سیرلالیان شم

م

شابادی 06-21-2012 03:35 PM

مرا از بزرگان ستایش بود
ستایش ورا در فزایش بود
فردوسی
ج بده

افسون 13 06-21-2012 05:24 PM


جهان بی ‌وفا زندان ما بی
گل غم قسمت دامان ما بی
غم یعقوب و محنت‌های ایوب
همه گویا نصیب جان ما بی

ف

mohammad.90 06-21-2012 08:26 PM

سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع

دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت

د

شابادی 06-21-2012 08:50 PM

درم داد مرجهن را سی هزار
یکی تاج زین یکی گوشوار
فردوسی
گ بده

mohammad.90 06-21-2012 09:03 PM

گر خود رقیب شمع است اسرار از او بپوشان
کان شوخ سربریده بند زبان ندارد

ل

افسون 13 06-21-2012 10:54 PM


لاله داغدیده را مانم
کشت آفت رسیده را مانم
دست تقدیر از تو دورم کرد
گل از شاخ چیده را مانم

و

mohammad.90 06-21-2012 11:16 PM

وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی

حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی

کام بخشی گردون عمر در عوض دارد

جهد کن که از دولت داد عیش بستانی

ب

افسون 13 06-21-2012 11:22 PM


باز رسیدیم ز میخانه مست
باز رهیدیم ز بالا و پست
جمله مستان خوش و رقصان شدند
دست زنید ای صنمان دست دست

ک

mohammad.90 06-21-2012 11:24 PM

کام بخشی گردون عمر در عوض دارد
جهد کن که از دولت داد عیش بستانی
باغبان چو من زین جا بگذرم حرامت باد

گر به جای من سروی غیر دوست بنشانی

ه

افسون 13 06-21-2012 11:39 PM


هنگام صبوح آمد ای مرغ سحرخوانش
با زهره درآ گویان در حلقه مستانش
هر جان که بود محرم بیدار کنش آن دم
وان کو نبود محرم تا حشر بخسبانش

ن

mohammad.90 06-21-2012 11:44 PM

نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی

که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی

ر

افسون 13 06-22-2012 12:27 AM


روی تو جان جانست از جان نهان مدارش
آنچ از جهان فزونست اندر جهان درآرش
ای قطب آسمان‌ها در آسمان جانها
جان گرد توست گردان می ‌دار بی ‌قرارش

ا

mohammad.90 06-22-2012 12:30 AM

این خون که موج می‌زند اندر جگر تو را

در کار رنگ و بوی نگاری نمی‌کنی

مشکین از آن نشد دم خلقت که چون صبا

بر خاک کوی دوست گذاری نمی‌کنی

ح

شابادی 06-22-2012 07:42 AM

حالابریم که باهم یه گوشه ای بشینیم
برنامه ی بعدی رو باهم دیگه ببینیم
همون ح بده

افسون 13 06-22-2012 09:07 AM

حال مرا نپرس که هنجار ها مرا
مجبور می کنند بگویم که "بهترم" (نجمه زارع)

ج

mohammad.90 06-22-2012 06:46 PM

جوزا سحر نهاد حمایل برابرم

یعنی غلام شاهم و سوگند می‌خورم

ن

افسون 13 06-22-2012 07:04 PM


ناگه از میکده فغان برخاست
ناله از جان عاشقان برخاست
شر و شوری فتاد در عالم
های و هویی ازین و آن برخاست

چ

amir ahmadi 06-22-2012 07:32 PM

غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل
شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد

م

mohammad.90 06-22-2012 07:46 PM

منصور بن مظفر غازیست حرز من

و از این خجسته نام بر اعدا مظفرم

ف


شابادی 06-23-2012 07:05 PM

فرستاده ی قیصر نامدار
سوی خانه رفت از بر شهریار
فردوسی
ش بده

yad 06-24-2012 05:37 PM

شمع سحرگهی اگرلاف زعارض توزد
خصم زبان دراز شد خنجر آبدارکو
ف

شابادی 06-24-2012 08:44 PM

فرستم قاسدی تا بازش آرد
بسان مرغ در پروازش آرد
نظامی گنجوی
خ بده

10691 06-24-2012 11:32 PM

خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد



پ

mohammad.90 06-25-2012 11:41 AM

پیش از آن کاندر جهان باغ می و انگور بود
از شراب لایزالی جان ما مخمور بود

ژ


اکنون ساعت 05:20 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)