یعنی بیا که آتش موسی نمود گل
تا از درخت نکته توحید بشنوی د |
در میخانه ببستند خدایا مپسند
که در خانه تزویر و ریا بگشایند گ |
گر به سر منزل سلمی رسی ای باد صبا
چشم دارم که سلامی برسانی ز منش ت |
تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست دل سودازده از غصه دو نیم افتادست چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است لیکن این هست که این نسخه سقیم افتادست ز |
ز زیر زلف دوتا چون گذر کنی بنگر
که از یمین و یسارت چه سوگوارانند ش |
شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان
ورنه پروانه ندارد به سخن پروایی ا |
ای که انشاء عطارد صفت شوکت توست
عقل کل چاکر طغراکش دیوان تو باد ل |
لذت داغ غمت بر دل ما باد حرام
اگر از جور غم عشق تو دادی طلیم // گ |
گله از فراق یاران و جفای روزگاران
نه طریق توست سعدی کم خویش گیر و رستی ک |
کام جان تلخ شد از صبر که کردم بی دوست
عشـوه ای زآن لب شیرین شکـر بار بیـار //ز |
اکنون ساعت 04:13 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)