پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   کشکول نکته ها (http://p30city.net/showthread.php?t=29575)

behnam5555 10-14-2013 07:06 PM

هفت سین - مفهوم سین ها
 

هفت سین - مفهوم سین ها

چیدن سفره هفت سین از دیرباز از مراسم جدا ناشدنی نوروز بوده که ساعتی به تحویل سال مانده ، این سفره گذاشته میشود. هفت، عددی است مقدس که نشان دهنده هفت ایزد زرتشتیان موسوم به امشاسپندان است و به همین دلیل سین های نوروزی به نام هفت سین خوانده می شوند. سفره هفت سین سفره ایست که در آن سبزه، سماق ، سیر ، سنجد ، سیب ، سمنو ، سرکه و سکه، همچنین آینه شمعدان ، شمع ، کتب آسمان ، ماهی قرمز ، تخم مرغ رنگ کرده یا تزئین شده ، کتاب شعر، گل مانند شب بو- لاله – سنبل ، کاسه آب ، نقل و نبات و شیرینی قرار میگیرد. تمامی مواردی که بر سر سفره هفت سین قرار میگیرند دارای معانی خاصی هستند که برای شروع سال نو آنرا طلب میکنیم و البته در هر منطقه معنا و تنوع این موارد متفاوت است
در هفت سین سبزه نشان رویش و سبزی ، سمنو به سبب داشتن گندم نشان برکت ، سنجد نشانی از عشق و دلداگی ، سیب میوه ای به نشان سلامت عشق و زایش، سکه های تازه ضرب شده نمادی از ثروت است، وجود چند دانه سیر نیز به نشانه دفع بیماری و یک ظرف سرکه هم عنوان برکت بر سفره نوروز ایرانیان جای داده می شود. هفت سین و نمادهای آن نشانه های از نو شدن زندگی و طبیعت هستند که در سفره جای می گیرند. تخم مرغ رنگ کرده به نیت برکت و روزی که معمولا به تعداد اعضای خانواده تهیه میشود و در برخی مناطق به معنایی نشان نژاد است و ازدیاد نسل. ماهی نماد برج حوت یا اسفند و نشان برکت و زایش و در برخی مناطق به نشانه زندگی و پایداریست ، و شیرینی به معنای شیرین کام بودن در تمام روزهای سال است. میوه ،آجیل و یک تکه نان یا مقداری برنج هم نشان از پر برکت بودن سفره دارد. گل به نیت باروری و شادابی بر سر سفره هفت سین گذاشته میشود آینه، برای رفع کدورت و یکرنگی، شمع روشن به نیت روشنایی و طول عمر اعضای خانواده که به همین دلیل اعتقاد بر این بوده که شمع هفت سین را نباید خاموش کرد و در صورت لزوم این کار باید با برگ سبز یا نقل و نبات انجام شود. اسفند هم گیاهی مقدس محسوب شده و نمادی از بوی خوش است و سرانجام آب در سفره هفت سین پاکی و پاکیزگی است و همچنین نشان آبادانی و همینطور صافی، پاکی و گشایش در کارها میباشد
برای طراحی یک سفره هفت سین با توجه به فضایی که برای آن در نظر میگیریم از حالتهای مختلف میتوان استفاده کرد که وابسته به نوع ابتکار طراح دارد در اینجا چند طرح ارائه میشود که میتوانید به سلیقه ی خود با تغییراتی که میدهید سفر هفت سین متفاوت و زیبایی داشته باشید... سفره هفت سین در گذشته زمان دستخوش تحولات بسیاری شده از جمله استفاده از طرحهای مدرن که تفاوت های عمده ای با انداختن سفره هفت سین در گذشته داشته اما نکته ی حائز اهمیت مواردیست که باید در چیدن سفره رعایت شود و آن موادیست که در سفره استفاده میشود.

behnam5555 10-14-2013 07:09 PM

پیشینه آتش در فرهنگ ایرانی
 

پیشینه آتش در فرهنگ ایرانی

مطابق برخی مستندات و شواهد تاریخی، آب و آتش در نزد ایرانیان جایگاه والایی داشته است. هرودوت میگوید: «پارسها معتقدند كه آتش از جوهر الهی است.» یعقوبی نیز، در قرن سوم هجری، نوشته است: «ایرانیان معتقد به كیش زردشت بر این بودند كه روشنی، قدیم و ازلی است، و آن را زروان مینامند... ایرانیان آتش را بزرگ میداشتند.» مسعودی (متوفی346) میگوید: «نخستین كسی كه آتشكده ساخت فریدون بود. به پندار ایرانیان، آتش واسطه میان خدا و مخلوق است... و گفتهاند كه نور مایه اصلاح جهان است، و آتش نسبت به ظلمت شرف و تضاد دارد؛ و آب كه برآتش غلبه دارد، مایه هر چیز زنده و مبداء همه چیزهای نموكننده است.» همو، به تفاوت آتش با نور، و اضداد و مراتب نور اشاره كرده است.
داستان جمشید و ضحاك را فردوسی به تفصیل و برخی مورخان به اختصار، نقل كردهاند. جمشید، كه ابتدای امر با عدل و دادگستری و نوآوریهای بسیار، جامعه بشری را به سوی كمال برد، و نوروز یادگار عصر دادگری اوست. جمشید عاقبت مغلوب اهریمن غرور گردید، ضحاك او را از پای درآورد. بلعمی مینویسد: «این ضحاك را اژدها برای آن گفتندی كه بر كتف او دو پاره گوشت بود بزرگ، بر رشته دراز، و سر آن به كردار ماری بود... و به ایام هیچ ملك چندان خون ریخته نشد كه به ایام ضحاك. به روایت مسكویه رازی، آن دو پاره گوشت را ضحاك چون دو دست خویش میجنبانید و میگفت كه دو مارند، تا فرودستان و نابخردان بهراسند!». مطابق روایت این بلخی، آن زائدههای گوشتین هر روز دردناكتر میشد و تنها با مالیدن مغز سر جوانان بر روی آنها، ضحاك آرام میگرفت. در واقع، ضحاك نه تنها جانها را تباه میساخت، بلكه، با انهدام مغزها، تیشه به ریشه اندیشه میزد، و با مهار كردن خرد، جهل را میگسترانید. سرانجام، فریدون بر ضحاك پیروز شد، و فرمود تا آن روز جشنی سازند، و مهرجان آن روز ساختند... پس سیرتی نهاد در عدل و انصاف كه از آن پسندیدهتر نباشد. طبق روایت بلعمی، روز پیروزی فریدون بر ضحاك «مهرروز بود از ماه مهر آن روز مهرگان نام كردند، و عیدی كردند بزرگ.» اسدی طوسی نیز از آیین و مراسم آراستن آتش در این روز سخن گفته است، وقتی فریدون بر ضحاك پیروز میشود: «چو در برج شاهین شد از خوشه مهر نشست او به شاهی سر ماه مهر بدین جشن وی آتش آراسته است هم آیین این جشن ازو ساخته است.

behnam5555 10-15-2013 07:55 PM

سنجد
 

سنجد

http://www.daneshju.ir/wp-content/up...ed-185x185.jpg
مقدمه
سِنجـِد گیاهی درختی است از خانواده سنجدیان که در آب و هوای معتدل می‌روید. برگ‌های باریک و مخملی‌شکل و میوه‌هایی قهوه‌ای رنگ و خوراکی دارد که از هسته آن در تهیه برخی داروها استفاده می‌شود. گونه سنجد (Elaeagnus angustifolia) از درختان مهمی است که در پوشش گیاهی عرصه‌های ایران نقش به‌سزایی دارد و اغلب به‌صورت خودرو در نقاط مختلف دیده می‌شود.
میوه سنجد از زمان‌های گذشته در سبد غذایی ایرانیان جا داشته و در اعیاد سنتی به آن توجهی خاص مبذول شده ‌است. امروزه از درخت سنجد و میوه آن در صنایع غذایی، بهداشتی، دارویی، عطرسازی و صنایع چوب استفاده می‌شود.


مشخصات علمی گونه سنجد
نام تیره: elaeagnanceae
نام لاتین: Elaeagnus angustif
نام‌های فرانسوی:Olivier Bohene, chalef, chalef afeuilles etroites, eleagne, olinet, arbre de paradise arbre d argent
نام‌های انگلیسی: Olitree, oleastre Russian olive, bohemian oleaster
نام‌های آلمانی: Olester, silberbaum, olwide, bohmischer olbaum, paradischerbaum


نام فارسی: سنجد
نام عربی: نقد، بل، زقوم
نام‌های محلی: غبیده بادام، چوب دانه، نوقد، بل، سرین چک (کردستان)، ایده (مناطق آذری زبان)، پستنک یا پستانک (اطراف تهران)


انواع گونه سنجد
به‌طورکلی سه نوع درخت سنجد در دنیا وجود دارد که ۲ نوع هلاگنوس و هیپوفار در ایران موجود است. درخت سنجد هلاگنوس به دلیل درشتی میوه‌، قامت بلند، نداشتن خار و برگ‌های پهن به درخت سنجد هیپورفیا برتری دارد. خواص درخت سنجد در تمام اندام‌های آن مانند ریشه، چوب، پوست و میوه آن دارای خواص دارویی و صنعتی متفاوتی است. از پوست درخت سنجد یک ماده شیمیایی دارویی مهم استخراج می‌شود. از برگ درخت سنجد آلکانویید استخراج می‌شود که در صنایع داروسازی کاربرد دارد. اسانس گل سنجد در صنایع داروسازی و آرایشی و عطرسازی به‌کار می‌رود.



behnam5555 10-15-2013 08:00 PM

کوچه ی یار
 

کوچه ی یار

امشب از کوچه ات ای یار گذر خواهم کرد
گر اجازت بدهی بر تو نظر خواهم کرد

ور ببینم که فراموش شده عهد منت
از سر کوی تو ای یار سفر خواهم کرد

ور نگاهم نکنی باز کشی دست ز من
عمر را با غم هجران تو سر خواهم کرد

گر به سویم بنمایی نظر از لطف صنم
عاشفان را ز سر شوق خبر خواهم کرد

خواهم انداخت به پایت سر بی ارزش را
هم غم از سینه ی پر سوز به درخواهم کرد

گر بخواهد که فلک تیر زند بر جانت
جان به راه تو چو فرهاد سپر خواهم کرد

جان و امید دلم عاشق دیدار تو ام
گر نخواهی تو مرا باز گذر خواهم کرد


behnam5555 10-16-2013 06:40 PM

ترانه : تو دوی از برم
 

ترانه : تو دوی از برم

خواننده : محمد رضا شجریان

آهنگساز : علی‌اکبر شیدا

شاعر : علی‌اکبر شیدا
(تلفیقی از اشعار بابا طاهر و نورالدین عبدالرحمان جامی)


تو دوری از برم
دل در برم نیست
خدا خدا

هوای دیگری
هم در سرم نيست

به جان دلبرم
کز هر دو عالم
خدای من

تمنای دگر
جز دلبرم نیست

سرو روانم
آرام آرام جانم
من بی تو نمانم
عزیز من

بیا ای مه جبین
بیا ای نازنین
دردت به جانم
از غم عشقت
دل شیدا شکست

شیشه می در
شب یلدا شکست

از بس که زدم
ریگ بیابان به کف
خار مغیلان
همه در پا شکست

behnam5555 10-16-2013 06:44 PM

طنز....

دقت کردین وقتی بچه ای دنیا میاد همه جمع میشن
چه مامانیه
چه خندهاش مامانیه
لباساشوووووووو چه مامانیه

از بابایی خبری نیست
کی یاد بابا میفتن؟؟!!
وقتی پوشک بچه رو باز میکنن میگن ای بابا!!!چقدر ریده! :)))))


behnam5555 10-16-2013 06:51 PM


دختر:بابا می تونم برم پیش دوستم درس بخونم؟
بابا : نه نمیشه برو اتاقت درس بخون. دختر:چرا آخه بابا؟
.
.
.
.
.
پدر:واسه اینکه سالها پیش مامانت هم میومد پیش من درس بخونه !!!
.
.

behnam5555 11-02-2013 09:22 PM


همیشه یکی بود و اون یکی ٬ هیچ وقت نبود ...
همیشه واسه بودن یکی ٬ اون یکی اضافه بود ...
همیشه این تنها بود و اون نبود ...
وقتیم که اون اومد ٬ این دیگه تنها نبود ... !





behnam5555 11-02-2013 09:24 PM

درسی زیبا و بیاد ماندنی از دونده ای که آخر شد
 
درسی زیبا و بیاد ماندنی از دونده ای که آخر شد

http://www.beytoote.com/images/stories/fun/fu813.jpg


در سال 1968 مسابقات المپیک در شهر مکزیکوسیتی برگزار شد. در آن سال مسابقه دوی ماراتن یکی از شگفت انگیز ترین مسابقات دو در جهان بود. دوی ماراتن در تمام المپیک ها مورد توجه همگان است و مدال طلایش گل سرسبد مدال های المپیک. این مسابقه به طور مستقیم در هر 5 قاره جهان پخش می شود.

کیلومتر آخر مسابقه بود دوندگان رقابت حساس و نزدیکی با هم داشتند، نفس های آنها به شماره افتاده بود، زیرا آنها 42 کیلومتر و 195 متر مسافت را دویده بودند. دوندگان همچنان با گامهای بلند و منظم پیش میرفتند. چقدر این استقامت زیبا بود. هر بیننده ای دلش میخواست که این اندازه استقامت وتوان داشته باشد. دوندگان، قسمت آخر جاده را طی کردند و یکی پس از دیگری وارد استادیوم شدند.استادیوم مملو از تماشاچی بود و جمعیت با وارد شدن دوندگان، شروع به تشویق کردند.



http://www.beytoote.com/images/stories/fun/fu812.jpg


رقابت نفس گیر شده بود و دونده شماره ... چند قدمی جلوتر از بقیه بود. دونده ها تلاش میکردند تا زودتر به خط پایان برسند و بالاخره دونده شماره ... نوار خط پایان را پاره کرد. استادیوم سراپا تشویق شد. فلاش دوربین های خبرنگاران لحظه ای امان نمی داد و دونده های بعدی یکی یکی از خط پایان گذشتند و بعضی هاشان بلافاصله بعد از عبور از خط پایان چند قدم جلوتر از شدت خستگی روی زمین ولو شدند. اسامی و زمان های به دست آمده نفرات برتر از بلندگوها اعلام شد. نفر اول با زمان دو ساعت و ... در همین حال دوندگان دیگر از راه رسیدند و از خط پایان گذشتند. در طول مسابقه دوربین ها بارها نفراتی را نشان داد که دویدند، از ادامه مسابقه منصرف شدند و از مسیر مسابقه بیرون آمدند. به نظر میرسید که آخرین نفر هم از خط پایان رد شده است. داوران و مسوولین برگزاری میروند تا علائم مربوط به مسابقه ماراتن و خط پایان را جمع آوری کنند جمعیت هم آرام آرام استادیوم را ترک میکنند. اما...
بلند گوی استادیوم به داوران اعلام میکند که خط پایان را ترک نکنند گزارش رسیده که هنوز یک دونده دیگر باقی مانده. همه سر جای خود برمیگردند و انتظار رسیدن نفر آخر را میکشند. دوربین های مستقر در طول جاده تصویر او را به استادیوم مخابره میکنند. از روی شماره پیراهن او اسم او را می یابند "جان استفن آکواری" است دونده سیاه پوست اهل تانزانیا، که ظاهرا برایش مشکلی پیش آمده، لنگ میزد و پایش بانداژ شده بود



http://www.beytoote.com/images/stories/fun/fu811.jpg


20 کیلومتر تا خط پایان فاصله داشت و احتمال این که از ادامه مسیر منصرف شود زیاد بود. نفس نفس میزد احساس درد در چهره اش نمایان بود لنگ لنگان و آرام می آمد ولی دست بردار نبود. چند لحظه مکث کرد و دوباره راه افتاد. چند نفر دور او را می گیرند تا از ادامه مسابقه منصرفش کنند ولی او با دست آنها را کنار می زند و به راه خود ادامه میدهد. داوران طبق مقررات حق ندارند قبل از عبور نفر آخر از خط پایان محل مسابقه را ترک کنند. جمعیت هم همان طور منتظر است و محل مسابقه را با وجود اعلام نتایج ترک نمی کند. جان هنوز مسیر مسابقه را ترک نکرده و با جدیت مسیر را ادامه میدهد. خبرنگاران بخش های مختلف وارد استادیوم شده اند و جمعیت هم به جای اینکه کم شود زیادتر میشود! جان استفن با دست های گره کرده و دندان های به هم فشرده و لنگ لنگان، اما استوار، همچنان به حرکت خود به سوی خط پایان ادامه میدهد او هنوز چند کیلومتری با خط پایان فاصله دارد آیا او میتواند مسیر را به پایان برساند؟ خورشید در مکزیکوسیتی غروب میکند و هوا رو به تاریکی میرود.
بعد از گذشت مدتی طولانی، آخرین شرکت کننده دوی ماراتن به استادیوم نزدیک میشود، با ورود او به استادیوم جمعیت از جا برمیخیزد چند نفر در گوشه ای از استادیوم شروع به تشویق میکنند و بعد انگار از آن نقطه موجی از کف زدن حرکت میکند و تمام استادیوم را فرا میگیرد نمیدانید چه غوغایی برپا میشود.



http://www.beytoote.com/images/stories/fun/fu810.jpg


40 یا 50 متر بیشتر تا خط پایان نمانده او نفس زنان می ایستد و خم میشود و دستش را روی ساق پاهایش میگذارد، پلک هایش را فشار می دهد نفس میگیرد و دوباره با سرعت بیشتری شروع به حرکت میکند. شدت کف زدن جمعیت لحظه به لحظه بیشتر میشود خبرنگاران در خط پایان تجمع کرده اند وقتی نفرات اول از خط پایان گذشتند استادیوم اینقدر شور و هیجان نداشت. نزدیک و نزدیکتر میشود و از خط پایان میگذرد. خبرنگاران، به سوی او هجوم میبرند نور پی در پی فلاش ها استادیوم را روشن کرده است انگار نه انگار که دیگر شب شده بود. مربیان حوله ای بر دوشش می اندازند او که دیگر توان ایستادن ندارد، می افتد.
آن شب مکزیکوسیتی و شاید تمام جهان از شوق حماسه جان، تا صبح نخوابید. جهانیان از او درس بزرگی آموختند و آن اصالت حرکت، مستقل از نتیجه بود. او یک لحظه به این فکر نکرد که نفر آخر است. به این فکر نکرد که برای پیشگیری از تحمل نگاه تحقیرآمیز دیگران به خاطر آخر بودن میدان را خالی کند. او تصمیم گرفته بود که این مسیر را طی کند، اصالت تصمیم او و استقامتش در اجرای تصمیمش باعث شد تا جهانیان به ارزش جدیدی توجه کنند ارزشی که احترامی تحسین برانگیز به دنبال داشت. فردای مسابقه مشخص شد که جان ازهمان شروع مسابقه به زمین خورده و به شدت آسیب دیده است.
او در پاسخگویی به سوال خبرنگاری که پرسیده بود، چرا با آن وضع و در حالی که نفر آخر بودید از ادامه مسابقه منصرف نشدید؟ ابتدا فقط گفت: برای شما قابل درک نیست! و بعد در برابر اصرار خبرنگار ادامه داد:مردم کشورم مرا 5000 مایل تا مکزیکوسیتی نفرستاده اند که فقط مسابقه را شروع کنم، مرا فرستاده اند که آن را به پایان برسانم.



http://www.beytoote.com/images/stories/fun/fu809.jpg


داستان "جان استفن آکواری" از آن پس در میان تمام ورزشکاران سینه به سینه نقل شد.
حالا "آیا یادتان هست که نفر اول برنده مدال طلای همان مسابقه چه کسی بود؟"
یک اراده قوی بر همه چیز حتی بر زمان غالب می آید.


behnam5555 11-02-2013 09:26 PM



عاشقانه

اگه یه وقتی خندیدی و کسی نگات کرد بدون براش قشنگی !

اگه یه وقتی گریه کردی کسی برات اشک ریخت بدون براش عزیزی !

اگه یه وقتی افتادی و با عجله اومد دستتو گرفت بدون دوستت داره !

اگه یه روز تورو با کسی دید و رفت سراغت نیومد بدون عاشقته !

تقدیم به اونایی که دوسشون داریم و نمیدونن ..... !!



اکنون ساعت 06:04 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)