پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

paydar 06-18-2011 03:37 AM

دوش میگفت به مژگان درازت بکشم

یارب از خاطرش اندیشه ی بیداد ببر

shokofe 06-18-2011 10:08 AM

رقصیدن سرود حالت گل
بی صوت هزار خوش نباشد

yad 06-20-2011 08:27 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط shokofe77 (پست 217639)
رقصیدن سرو و حالت گل
بی صوت هزار خوش نباشد

در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریادآمد

constantine726 06-28-2011 07:56 AM

دارم از زلف سياهش گله چندان كه مپرس

كه چنان ز او شده‌ام بي سر و سامان كه مپرس

yad 06-28-2011 10:08 AM

سالها پیروی مذهب رندان کردم
تا به فتوای خرد حرص به زندان کردم

فرگل 06-28-2011 10:13 AM

من به خال لبت اي دوست گرفتار شدم
چشم بيمار تو را ديدم و بيمار شدم

yad 06-28-2011 04:33 PM

ما آبروی فقر و قناعت نمی بریم
با پادشه بگوی که روزی مقدّراست

فرانک 06-28-2011 10:23 PM

تیغ عالم گر به دستت داد روزی روزگار
هر چه میخواهی ببر اما مبر نان کسی

shokofe 06-29-2011 01:39 PM

یارب کجاست محرم رازی که یکزمان
دل شرح آن دهد که چه گفت و چها شنید

yad 06-30-2011 06:50 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط shokofe77 (پست 218444)
یارب کجاست محرم رازی که یک زمان
دل شرح آن دهد که چه گفت و چه ها شنید


دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم
واندر این کار دل خویش به دریا فکنم

فرانک 07-01-2011 07:49 PM

مکن کاری که بر پا سنگت آیو
جهان با این فراخی تنگت آیو

shokofe 07-01-2011 08:42 PM

وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی
وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند

yad 07-02-2011 08:02 AM

در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت
بادل زخم کش و دیده ی گریان بروم

behnam3638 07-03-2011 08:25 AM

من نگويم که مرا از قفس آزاد کنيد

قفسم برده به باغي و دلم شاد کنيد

فرانک 07-03-2011 11:33 AM

دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد
سعادت ان کسی دارد که از تنها بپرهیزد

ئاریا 07-03-2011 01:30 PM

در او فضل دیدند و عقل و تمیز
نهادند رختش بجـــــــایی عزیز

yad 07-03-2011 10:39 PM

زهد رندان نو آموخته راهی بدهی است
من که بدنام جهانم چه صلاح اندیشم

ئاریا 07-04-2011 11:01 AM

من ار نام مردم به زشتی برم
نگویم بجـــــــــــز غیبت مادرم

MAHDI 07-04-2011 12:11 PM

من در افتاده ام از پا ، دگر ای همسفران
ببُرید از من و تنها بگذارید مرا

فرگل 07-04-2011 12:35 PM

الهي سينه اي ده آتش افروز
در آن سينه دلي وان دل همه سوز

MAHDI 07-04-2011 02:04 PM

ز جام عشق يک قطره نصيب خاک عالم شد
از آن ذرات موجودات مست و بي قرار آمد
از آن ميخانه باقي که باشد شاهد و ساقي
شرابي خورده ام جانا که عقلم بي قرار آمد

فرگل 07-04-2011 02:17 PM

دریاب که از روح جدا خواهی رفت
درپرده اسرار فنا خوا هی رفت
می نوش ندانی از کجا امده ای
خوش باش ندانی بکجا خواهی رفت

MAHDI 07-04-2011 03:04 PM

تیر غم دنیا به دل ما نرسد
زخم دل عاشق از کمانی دگرست
از قول و غزلسایه چه خواهی دانست
خاموش که عشق را زبانی دگرست

yad 07-04-2011 04:31 PM

تونیزباده به چنگ آرو راه صحراگیر
که مرغ نعمه سرا ساز خوش نوا آورد

فرگل 07-05-2011 09:12 AM

در قمار زندگانی عاقبت من باختم
بس که تک خال محبت بر زمین انداختم

MAHDI 07-05-2011 09:32 AM

من زمزمه عودم تو زمزمه پردازی
من سلسله موجم تو سلسله جنبانی
از آتش سودایت دارم من و دارد دل
داغی که نمی بینی دردی که نمی دانی

فرگل 07-05-2011 09:38 AM

يكي درد و يكي درمون پسندد
يكي وصل و يكي هجرون پسندد
مو از درومون و درد و وصل و هجرون
پسندم آنچه را جانان پسندد

MAHDI 07-05-2011 10:09 AM

دل با من و جان بی تو نسپاری و بسپارم

کام از تو و تاب از من نستانم و بستانی

فرگل 07-05-2011 10:24 AM

يار من باش كه زيب فلك و زينت دهر
از مه روي تو و اشك چو پروين من است

MAHDI 07-05-2011 10:42 AM

تو عهد کرده‌ای که نشانی به خون مرا
من جهد کرده‌ام که به عهدت وفا کنی

ئاریا 07-05-2011 10:44 AM

یـکی ســــیل رفتار هامون نورد
که باد ازپـیش بازماندی چو گرد

فرگل 07-05-2011 10:48 AM

در دايره قسمت ما نقطه تسليميم
حكم آنچه تو انديشي راي آنچه تو فرمائي

ئاریا 07-05-2011 11:07 AM

یا رب آن گلبن خندان که سپردی بمنش
میســـــپارم بتو ار چشم حسود چمنش

MAHDI 07-05-2011 11:08 AM

یاد از ان شب که به دیوانگیم قهقهه زد
ریخت این سلسله زلف چو بر شانه مرا
اطهری نالم از ان چشم فسونگر حاشا
دل من کرد به دیوانگی افسانه مرا

فرگل 07-05-2011 11:10 AM

الهي سينه اي ده آتش افروز
درآن سينه دلي وان دل همه سوز

ئاریا 07-05-2011 11:29 AM

ز روی ساقی مهوش گلی بچین امروز
که گرد عارض بستان خط بنفشه دمید

فرگل 07-05-2011 11:35 AM

دوش ديدم كه ملائك در ميخانه زدند
گل آدم بسرشتندو به پيمانه زدند

ئاریا 07-05-2011 11:43 AM

درچین زلفش ای دل غمگین چگونۀ
کاشــفته گفت باد صبا شرح حال تو

baran.d 07-05-2011 06:40 PM

وز هیچکسی نيز دو گوشم نشنود

کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود

yad 07-05-2011 10:44 PM

دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم
باکافران چه کارت گربت نمی پرستی


اکنون ساعت 12:08 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)