بیاد سلطنت از ما بخر به مایه حسن
وز این معامله غافل مشو که حیف خوری |
مدعی خواست که از بیخ کند ریشه ما غافل از اینکه خدا هست در اندیشه ما |
ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم
ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما |
حباب وار براندازم از نشاط کلاه
بود که عکسی ز روی تو به جام ما افتد |
گفته بودی با تو در خواهم کشیدن جام وصل
جرعهای ناخورده شمشیر جفا برداشتی |
ای صبح وصل در شب هجران خوش آمدی ای پرتو رمیده به ظلمت سرای غم خوش آمدی |
در شب هجران مرا پروانه ی وصلی فرست ورنه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع |
شمع اگر زان لب خندان بزبان لافی زد پیش عشاق تو شبها بغرامت برخاست |
آنجاکه به عشاق دهی درد محبت
دردی هم از این عاشق دلخسته دوا کن |
عاشق آن بی که دائم در بلا بی ایوب آسا به کرمان مبتلا بی حسن آسا بنوشه کاسه زهر حسین آسا شهید کربلا بی |
اکنون ساعت 12:30 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)