پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   ادبیات طنز (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=54)
-   -   داستان طنز، ماجراهای طنز، مقالات طنز، داستانهای طنز، مطالب طنز، طنزنوشته (http://p30city.net/showthread.php?t=3055)

امیر عباس انصاری 06-29-2010 11:31 AM

طرز تهيه پيژامه (میترکی از خنده)
 
طرز تهيه پيژامه (میترکی از خنده)

پارچه‌ مي‌خريم ‌(تترون‌ راه‌ راه)، به‌ خانه‌ مي‌بريم‌.

پيژامه‌قبلي‌ را كه‌ مادرتان‌ دوخته‌ روي‌ پارچه‌ گذاشته‌ آنرا مي‌بريد. به‌ خاط‌ر داشته‌ باشيد كه‌ پارچه‌ را دو لايه‌ كرده‌ باشيد. قبل‌ از اينكه‌ قسمت‌ كشدار را ببري‌، سه‌ چار انگشت‌ جا بذار، چون‌ بعد بايد خم‌ شود تا كش‌ رد شود. اين‌ را براي‌ همه‌ لبه‌ها بكن‌.

پيژامه‌ قبلي‌ را برداشته‌ در كمد قرار بدهيد تا مادر آشفته‌ نشود.


نخ‌ سوزن‌ آورده‌ پارچه‌را كوك‌ بزنيد. (كوك‌ زدن‌ يعني‌ رد كردن‌ موقت‌ نخ‌ از لاي‌ پارچه‌) از لاي‌ در سرك‌ بكشيد تا مادر بزرگتان‌ از راه‌ سر نرسد (چرخ‌ خياطي‌ مال‌ مادر بزرگ‌ است‌).



بعد از دوختن‌، نوبت‌ كش‌‌اندازي‌ است‌. كش‌ را مي‌اندازيم‌، به‌ اين‌ صورت‌ كه‌ سنجاق‌ قفلي‌ را به‌ سر آن‌ گره‌ زده‌، كشان‌ كشان‌ از سوراخ‌ كمر پيژامه‌ عبور بدهيد. يادتان‌ باشد سنجاق‌ قفلي‌ را پس‌ از خاتمه‌ كار به‌ چارقد مادربزرگ‌ ارجاع‌ دهيم‌.





نكات‌ مهم
1- براي‌ جلوگيري‌ از عدم‌ سايش‌ سرزانوها، از چهار دست‌ و پا رفتن‌ بپرهيزيد.
2- در صورت‌ پاره‌ شدن‌ كش‌، پيژامه‌ سقوط‌ خواهد كرد. :24::24:
3- حضور در اماكن‌ عمومي‌ با پيژامه‌ خلاف‌ شئونات‌ اجتماعي‌ است‌. :24::24:
4- پيژامه‌ نيز مانند مسواك‌ و عينك‌، از لوازم‌ شخصي‌ شماست‌، از تعارف‌ آن‌ بپرهيزيد. :24::24::24:
5- قبل‌ از اينكه‌ پيژامه‌ قبلي را روي‌ پارچه‌ بگذاريد، كش‌ آنرا خارج‌ كنيد تا كمرش‌ تنگ‌ نشود. :24::24:

نقل قول:

نوشته اصلی توسط دانه کولانه (پست 160995)
والا نازکه خوش طرحم نیست من نه روم میشه نه دوست دارم بپوشم
توی خانواده ما تا حالا ندیدم کسی بپوشه .
به هر حال ما اینطوریم دیگه .



خوب کوروش جان اونجا شلوار کردی مده
ولی تو تهران آی دلت بخواد پیزامه
اصلا تا میری مهمونی یکی میارن تعارف می کنند!!!!!!!

امیر عباس انصاری 06-29-2010 11:37 AM

اینم با کلاسش:

http://dukht.ir/images/imagegallery/...%20Pajamas.jpg


http://www.sz-wholesale.com/uploadFiles/pajamas_568.jpg


http://oxleylearning.org/germandicti...12/pajamas.jpg


اینم که!!!!!!!!!

http://www.m0dy.net/vb/uploaded/3238...1229522295.jpg


http://najee.persiangig.com/image/ka...%20%282%29.jpg


http://upload.iranblog.com/1/1219894002.jpg


البته سلوار کردیهایی که تهران دوز هستند خیلی بدتر از پِیژامه هستند و کلا همون پیژامه سرتره
چون بی نهایت شل و ول و بی بخار و آبرو بر هستند!

عکس رضایا رو داشته باشین


[IMG]http://**********/images/397wx9m5tswyeih8z1.jpg[/IMG]


و بهنوش بختیاری رو

http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1.../53939_808.jpg

امیر عباس انصاری 06-29-2010 11:38 AM

اینم تقدیم به کوروش جوووووووووووووووووون

شعر کردی(کلهری)


وا که چاک سینه گه د ده رس و کتاوم هه ر یه سه
بوومه نه زر ئه و ده مه جام شه ر اوم هه ر یه سه
رووژ تا شه و کار و بارم شین و شیوه ن کردنه
تاق وه سانم هه ر یه سه باخ سه راوم هه ر یه سه
هه م په ر و بالم به سانه هه م ده مم دیوراننه
تا م بووم و حه رف حه ق نه یوشم جوواوم هه ر یه سه
گش که سم ! ده ردد وه گیانم ! نیور دیده راسه گه م !
م چوه بیوشم تا تو نادانی عه زاوم هه ر یه سه
شار کرماشان دیار عشقه خاپووری نه که ین
خه رگ کووره بنیشم خاک و ئاوم هه ر یه سه
په رته و ئه ر ئاواره م و باوان خراو و ده روه ده ر
ئیوشم ئی زولمه نه مینید ناحساوم هه ر یه سه
په رته و کرماشانی

بولبول گولزار عشقم بال په روازم نیه
تا له سووز دل بنالم که س هه مئاوازم نیه
ره نجه له خار فه راقم راخه تی به خشم کووه
ئارزوو دار وسالم یار ته نازم نیه
ده رده دارم ری وه کوو به م تا که ده ردم چاره که ن
راز دل ئفشا وه کی که م چیونکه هه مرازم نیه
بردیه تا دل و ده ستم عه قل و هووشم چی له سه ر
له و چه و مه خمووره مه ستم مه یل بگمازم نیه
ده رد عشقی ها له گیانم تاقه ت و سه ورم نه مه ن
سووز دل دیری به یانم حاجه ت سازم نیه ن
تمکین کرماشانی
http://www.aftablog.com/uploads/s/solltanali/2880.jpg

خداوکیلی این شلوار کردی رو تو تهران نمیشه یافت
خیلی خوش دوخت هستند و احتمالا پارچه های خوبی هم دارند
ولی به صاطلاح شلوار کردی های دوخت تهران که بدتر از پیژامه هستند

فرانک 07-02-2010 10:58 PM

چرچيل روزی سوار تاکسی شده بود و به دفتر بی بی سی برای مصاحبه می‌رفت. هنگامی که به آن جا رسيد به راننده گفت "آقا لطفاً نيم ساعت صبر کنيد تا من برگردم." راننده گفت: "نه آقا! من می خواهم سريعاً به خانه بروم تا سخنرانی چرچيل را از راديو گوش دهم" چرچيل از علاقه‌ی اين فرد به خودش خوشحال و ذوق‌زده شد و يک اسکناس ده پوندی به او داد. راننده با ديدن اسکناس گفت: "گور بابای چرچيل! اگر بخواهيد، تا فردا هم اين‌جا منتظر می‌مانم




dokhtar irooni 07-04-2010 07:13 PM

توهم
 
این داستان رو دوستم برام تعریف کرده و قسم می‌خورد که واقعیه:
دوستم تعریف می‌کرد که یک شب موقع برگشتن از ده پدری تو شمال طرف اردبیل، جای این که از جاده اصلی بیاد، یاد باباش افتاده که می گفت؛ جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد میشه!
این‌طوری تعریف می‌کنه: من احمق حرف بابام رو باور کردم و پیچیدم تو خاکی، ٢٠ کیلومتر از جاده دور شده بودم که یهو ماشینم خاموش شد و هر کاری کردم روشن نمیشد.
وسط جنگل، داره شب میشه، نم بارون هم گرفت. اومدم بیرون یکمی با موتور ور رفتم دیدم نه می‌بینم، نه از موتور ماشین سر در می‌ارم!
راه افتادم تو دل جنگل، راست جاده خاکی رو گرفتم و مسیرم رو ادامه دادم. دیگه بارون حسابی تند شده بود.
با یه صدایی برگشتم، دیدم یه ماشین خیلی آرام و بی‌صدا بغل دستم وایساد. من هم بی‌معطلی پریدم توش.
این قدر خیس شده بودم که به فکر این که توی ماشینو نیگا کنم هم نبودم. وقتی روی صندلی عقب جا گرفتم، سرم رو آوردم بالا واسه تشکر، دیدم هیشکی پشت فرمون و صندلی جلو نیست!!!
خیلی ترسیدم. داشتم به خودم می‌اومدم که ماشین یهو همون طور بی‌صدا راه افتاد.
هنوز خودم رو جفت و جور نکرده بودم که تو یه نور رعد و برق دیدم یه پیچ جلومونه!
تمام تنم یخ کرده بود. نمی‌تونستم حتی جیغ بکشم. ماشین هم همین طور داشت می‌رفت طرف دره.
تو لحظه‌های آخر خودم رو به خدا این قدر نزدیک دیدم که بابا بزرگ خدا بیامرزم اومد جلو چشمم.
تو لحظه‌های آخر، یه دست از بیرون پنجره، اومد تو و فرمون رو چرخوند به سمت جاده.
نفهمیدم چه مدت گذشت تا به خودم اومدم. ولی هر دفعه که ماشین به سمت دره یا کوه می‌رفت، یه دست می‌اومد و فرمون رو می‌پیچوند.
از دور یه نوری رو دیدم و حتی یک ثانیه هم تردید به خودم راه ندادم. در رو باز کردم و خودم رو انداختم بیرون. این قدر تند می‌دویدم که هوا کم آورده بودم.
دویدم به سمت آبادی که نور ازش می‌اومد. رفتم توی قهوه خونه و ولو شدم رو زمین، بعد از این که به هوش اومدم جریان رو تعریف کردم.
وقتی تموم شد، تا چند ثانیه همه ساکت بودند، یهو در قهوه خونه باز شد و دو نفر خیس اومدن تو،
یکیشون داد زد: ممد نیگا! این همون احمقیه که وقتی ما داشتیم ماشینو هل می‎دادیم سوار ماشین ما شده بود.

:21::21::21:

Setare 07-04-2010 09:50 PM


یکروز بوش و اوباما در یک بار نشسته بودن.


یک نفر میرسه و میپرسه : "چیکار دارین می کنین؟"


بوش جواب می ده: "داریم نقشه جنگ جهانی سوم رو تنظیم می کنیم.
یارو می پرسه: " چه اتفاقی قراره بیافته ؟!"
بوش میگه: "قراره ما 140 میلیون مسلمان، و آنجلینا جولی رو بکشیم! "
یارو با تعجب میگه: " آنجلینا جولی !؟! چرا می خواین آنجلینا جول......ی رو بکشید؟! "
بوش رو می کنه به اوباما و میگه: " دیدی گفتم ! هیچکس تو دنیا نگران 140 میلیون مسلمان نیست

behnam5555 07-09-2010 08:06 AM

ضدحال ها

ضدحال یعنی وقتی منتظر فیلم مورد علاقت هستی برق بره!

ضدحال یعنی بعد از کلی مصیبت که بابات برات موبایل ثبت نام کرده همه سیمکارتا بیاد جز مال تو!

ضدحال یعنی یه جلسه سر کلاس نری فقط همون یه جلسه استاد حضور غیاب کنه!

ضدحال یعنی با شکم گرسنه بری تو صف ژتون تموم کرده باشن!

ضدحال یعنی یه هفته قبل از اینکه جشن تولد بگیری خاله مامانت فوت کنه!

ضدحال یعنی قبض تلفن بیاد ....... تومن!

ضدحال یعنی بعد از کلی مخ زدن تو اینترنت همینکه بیای به نتیجه برسی اشتراکت تموم بشه !


ضد حال یعنی یه مانتو خوشگل بخری همون روز اول گیر کنه به صندلی پاره بشه!

ضدحال یعنی صبح ساعت ۷ بری سر کلاس استاد نیاد!

ضدحال یعنی شرطی بیدل بزنی امتیازت بشه ۲۵!

ضدحال یعنی بعد اینکه کلی افه زبان اوومدی نمره زبانت بشه۱۰

ضدحال یعنی داداش کوچیکت ۲شاخه مودمو اشتباهن بزنه تو پریز برق!

ضدحال یعنی تو اتاقت فیلم نگاه میکنی همینکه میرسه جای.........مامان بیاد تو!

ضدحال یعنی نفر ۱۱ کنکور شدن!

ضدحال یعنی کارگردان شدن حنا مخملباف!

ضدحال یعنی خواننده شدن میناوند!

ضدحال یعنی فیلم ژاپنی!

ضدحال یعنی عشق یه طرفه!

ضدحال یعنی گل خوردن دقیقه ۹۰!

ضدحال یعنی صبح روزی که با دوستات میخوای بری کوه بارون بیاد!

ضدحال یعنی از سرویس دانشگاه جا موندن!

ضدحال یعنی با ماشین بابا جریمه شدن!

ضدحال یعنی سلام کنی جوابتو ندن!

ضدحال یعنی عینکت سر جلسه امتحان بیفته زمین بشکنه!

ضد حال یعنی سر جلسه امتحان خدکارت تموم بشه!

ضدحال یعنی تاکسی سوار شی وسط راه بنزین تموم کنه!

ضدحال یعنی دفترچه تلفنتو گم کنی!

ضد حال یعنی اونیکه خیلی دوستش داری رو نتونی ببینی!

ضدحال یعنی درس رو بلد نباشی و پنج دقیقه مونده به زنگ تفریح استاد اسمتو صدا كنه!

ضدحال یعنی یك قدمی خط پایان مسابقه دو به زمین بیفتی و آخر بشی!

ضدحال یعنی روز آخر خدمت سربازی اضافه خدمت بخوری!

ضدحال یعنی سر سفره عقد عروس خانوم بگه نه البته اگه بگه بله بعدا ضد حال میخوری

behnam5555 07-09-2010 08:26 AM

امان از ایرانی ها !

سه تا آمريكايي و سه تا ايراني براي شركت در يك كنفرانس همسفر شدند.
در ايستگاه قطار سه آمريكايي هركدام يك بليط خريدند اما در كمال تعجب ديدند كه ايرانيها سه نفرشان يك بليط گرفتند!
يكي از امريكايي ها ازشون پرسيد:
چطور هر سه با يك بليط سوارميشويد؟
يكي از ايراني ها گفت صبر كن تا نشونت بدم...
همه سوار قطار شدند آمريكايي ها روي صندلي هاي تعيين شده خود نشستند، اما ايراني ها سه نفري رفتند داخل توالت و در را روي خودشان قفل كردند.
مامور كنترل بليط آمد وبليط هاي همه مسافران را چك كرد و رفت سمت توالت در زد و گفت:
بليط لطفا.......
ايراني ها كه داخل بودند از لاي در بليط را به مامور كنترل دادند و مامورهم بعد از كنترل بليط راهش را ادامه داد و رفت ...
اون سه امريكايي صحنه را ديدند و به خود گفتند عجب ابتكار هوشمندانه اي...

بعد از اتمام كنفرانس آمريكاييها در بازگشت تصميم گرفتند از ترفند ايراني ها استفاده كنند و هر سه تاشون رفتند يك بليط گرفتند! اما باز در كمال تعجب ديدند كه ايراني ها اين بار اصلا بليط نگرفتند!
يكي از آمريكايي ها پرسيد اين بار چگونه مي توانيد بدون بليط سفر كنيد؟
ايراني ها گفتند صبر كن تا نشونت بديم.
سه امريكايي و سه ايراني سوار قطارشدن و سه امريكايي رفتند داخل توالت سه ايراني هم رفتند داخل توالت بغليش و قطار حركت كرد.
چند لحظه بعد از شروع حركت قطار يكي از ايراني ها از توالت آمد بيرون رفت در توالت آمريكايي ها را زد و گفت:

بليط لطفا....

ساقي 07-09-2010 08:45 PM

قابل توجه خارج نشینان انگلیسی زبان
 
مشکل بسیار بزرگی که ایرانیان خارج نشین در گفتگو با مردم انگلیسی زبان داشتند،
بیان اصطلاحاتِ رایج در زبان فارسی بوده که نمیشود به زبان انگلیسی ترجمه کرد،
اما اکنون این مشکل هم برطرف شد..!!؟ :d:p




دیکشنری تکمیلی


*My father came out, and I will take out your father! ( پدرم در آمد و پدر تورا هم در ميارم)
*May they take away your 'dead washer'! (مرده شورتو ببرن!)
*Ghosts of your stomach! (ارواح شکمت!)
*Don't put a hat on my head! (سرم کلاه نگذار!)
*Why are you selling me wet wood?? (چراهيزم تر بمن می فروشی?)
*Light up my homework! (تکليفم رو روشن کن!)
*His donkey passed the bridge. (خرش از پل گذشت)
*Cut tail! (دم بريده)
*What kind of dirt shall I put on my head? (چه خاکی بر سرم بکنم?)
*His head is playing with his tail! (سرش با دمش (..) بازی می کنه!)
*Pull your carpet out of the water! (گليمتو از آب بکش!)
*Happiness has hit you under your stomach! (خوشی زده زير دلش!)
*Punch you so hard that electricity will come out of your eyes! (چنان بزنم که برق از چشمت بپره!)
*Snake Venom! (زهر مار !)
*Disease! (مرض!)
*Pain without a cure! (درد بی درمون!)
*He thinks he has fallen out of an elephant's nose?! (فکر می کنه از دماغ فيل افتاده?!)
*Dog's mustache (سگ سبيل)
*I'll take out your eyes! (چشتو در ميارم!)
*Your step on my eye! (قدمت روی چشمم!)
*May I be sacrificed for you! (قربونت برم!)
*You have seen camel; you haven't seen. (شتر ديدی نديدی.)
*Don't drop worms! (کرم نريز!)
*He does long tongue!! (زبون درازی می کنه!!)
*Donkey into donkey!!! (خرتوخره!!!)
*They are like an elephant and a tea cup! (مثل فيل و فنجون می مونن)
*Don't put watermelon under my arms! (هندونه زير بغلم نده!)
*I'll make you one with the wall! با ديوار يکيت می کنم)!)
*I wanted to see who my nosey person is?! (ميخواست ببنم فضولم کيه?!)
*Don't look at me left left!! (بهم چپ چپ نگاه نکن!!)
*Took the water from my face! (Aabeh roomo bord!)
*Painted us black! (مارو رو سياه کرد!)
*The door to the pot is open, where is the integrity of the cat? (در ديزی بازه حيای گربه کجا رفته?)
*You can't ride a camel bending, bending! (شتر سواری دلا دلا نمی شه!)
*The blind read! (کور خونده!)
*The dog was hitting, the cat was dancing! (سگ ميزدگربه می رقصيد!)
*You brought my life up to my lip! (جونم و بلبم رسوندی!)
*My soul reached my lips! (جونم بلبم رسيد!)
*Inside head eater!! (توسری خور!!)
*It's hit my head! (زده به سرم!)

ساقي 07-09-2010 08:48 PM

*It's hit my head! (زده به سرم!)
*Blind cat! ('گربه کوره!)
*My head whistled! (سرم سوت کشيد!)
*My job is done. (کارم تمومه.)
*Burnt father! (پدر سوخته!)
*His mouth still smells like milk! (هنوز دهنش بوی شير میده!)
*I haven't said anything to her and she has grown a tongue! هيچه بهش نگفتم، زبون در آورده)!)
*I hope your eyes go blind! (چشمت کور!)
*I grabbed it out of his belly. (از دلش در آوردم.)
*One is too little, two is sad, the third is sure. (يکی کمه دوتا غمه سومی خاطر جمعه.)
*It was hitting and banging! (بزن بکوب بود!)
*May your hand not hurt. (دستت دردنکنه.)
*May your head not hurt. (سرت درد نکنه.)
*Don't be tired! (خسته نباشی!)
*I hope your mind goes up! (فهمت بره بالا!)
*Choke!!! (خفه شو!!!)
*Killed the cat by the honeymoon suite! (گربه رو دم حجله کشت!)
*Not coming not coming, when coming, two two coming!! (نمياد نمیاد وقتی مياد دوتا دوتا مياد!)
*No daddy!!! (نه بابــــــا!!!)
*Go daddy!!! (برو بابــــــــْآ !!!)
*Let's hit and go! (بزن بريم!)
*One pot tells the other pot your face is black?! (ديگ به ديگ ميگه روت سياه?!)
*Make him a donkey! (خرش کن!)
*Come short! (کوتاه بيا!)
*Money is not the bear's grass!! (پول علف خرس نيست!!)
*A hundred years to these years! (صد سال به اين سال ها!)
*Your warm breath! (دمت گرم!)
*Her stomach is happy. (دلش خوشه.)
*My stomach is tight. (دلم تنگه.)
*Wide ***!! (کون گشاد!!)
*My stomach burned for her! (دلم براش سوخت!)
*Stomach to stomach has a path! (دل به دل راه داره!)
*Big bear! (خرس گنده!)
*Stomach is not in his stomach!! (دل تو دلش نيست!)
*It doesn't have math or books! (حساب کتاب نداره!)
*I'll eat your liver! (جيگرتو بخورم!)
*Sink your teeth into liver a little bit! (يک کمی دندو رو جيگر بذار!)
*It's raining dogs here! (اينجا سگ سارونه!)
*One gear! (يک دنده!)
حذف شد!!!
*Dirt on your head!! (خاک برسرت!!)
*My stomach is making salt! (دلم شور می زنه!)
*I died from laughter. (از خنده مردم.)
*It is from my God! (از خدامه!)
*He was stuck between the earth and the sky. (مونده بود بين زمين و آسمون.)
*From each of her fingers a talent rains! (از هر انگشتش هنر ميباره!)
*Make your hat the judge! (کلاهتو قاضی کن!)
*I won't even give you a non-curing disease! (درد بی درمون هم بهت نميدم!)
*A flower has no front or back! (گل پشت رو نداره!)
*Without dad and mom! (بی پدر مادر!)
*He put a finishing stone! (سنگ تمام گذاشت!)
*His health is a ball! (حالش توپه!)
*I know him like the palm of my hand. (مثل کفت دستم می شناسمش.)
*Have I smelled the palm of my hand?? (مگه کف دستموبو کردم??)
*She hits one handed! (يک دستی می زنه!)
*Without back of work! (پشتکارنداره!)


اکنون ساعت 03:49 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)