پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

MaRVeL 04-05-2008 04:43 PM

ما را بر آستان تو بس حق خدمت است

ای خواجه بازبین به ترحم غلام را

SonBol 04-05-2008 04:50 PM

این روزا که شهر عشق خالیترین شهر خداست
خنجر نامردمی حتی تو دست سایه هاست

MaRVeL 04-05-2008 09:10 PM

ترسم این وم که بر درد کشان می خندند

در سر کار خرابات کنند کنند ایمان را

امیر عباس انصاری 04-05-2008 09:55 PM

***مشاعره سنتی***
 
نقل قول:

نوشته اصلی توسط shabhaye_mahtabi (پست 11294)
دوستان بد نیست از ادبیات دوران دبستان دست کشیده کمی هم از اشعار بالای دسته هزارم استفاده بنمایند.
ر

رفتی و دیگر نمیبینم ترا
رفتی و دیگر نمیگویم چرا
از پس هر آمدن رفتن بود
این نه تنها سرنوشت من بود
گلچین گیلانی
با تشکر فریبا

بله مشخصا هدف شما تعالی ارواح و اجداد و هفت پشت شعراست:(
اصلا زمانی که شعرا شعر میگفتند داشتند برای دوران پیش دبستانی تا پایان دوره پرفسوری امروز ما شعر ول میدادن بیرون یه وقتایی هم زرمفت می زدند جای شعر قالب مردم می کردند.:mad:
اصولا شعر دبستان در زمان حافظ و سعدی هم باب بود و کلا اصلا ماجرا گیر دادن الکی و پروندن تیکه و طعنه نیست:mad:
کلهم شاعران و غزل سرایان چند مدل شعر گفتند از پیش دبستانی داریم تا دانشگاه ( حتی واسه هاروارد و آکسفورد و دانشگاه امیر کبیر خودمون هم اون زمان شاعران محترم شعر طبقه بندی می دادند بیرون):mad::mad:
دقیقا نمونه بارز و فنی این مثال حضرتعالی عین مرغه که طبق نیاز جامعه چند مدل داشتیم و داریم و چندهزارساله اینجوری تولید می کنیم و اصلا هم دسته بندی جدیدی نیست
یخی- منجمد- پرورشی- رسمی-و غیره...

فریبا خانم بنده شخصا خواهش میکنم زین پس اون گزینه و آیتم نامه خصوصی رو جهت اینگونه رهنمون دادن انتخاب کنید.:53:

نقل قول:

نوشته اصلی توسط kalantar48 (پست 11298)
ديده سيرست مرا ، جان دليرست مرا
زَهره شيرست مرا ، زُهره تابنده شدم


کوروش جون خوش اومدی جاتون خیلی خالی بود عزیزجان:53::53::53:

نقل قول:

نوشته اصلی توسط MaRVeL (پست 11377)
ترسم این قوم که بر درد کشان می خندند

در سر کار خرابات کنند کنند ایمان را

عزیزجان سلام به این فروم و این تاپیک خوش آمدین:53:
غلط املایی هم دارین که دوست عزیز;)

اوست نشسته در نظر من به كجا نظر برم
اوست گرفته شهر دل من به كجا سفر برم

kalantar48 04-06-2008 04:39 AM

می‌کشيم از قدح لاله شرابی موهوم
چشم بد دور که بی مطرب و می مدهوشيم


امیر عباس انصاری 04-06-2008 04:51 AM

مشاعره ...
 
با توجه به معنا و متن و فحوای کلام و استعاره لغتی کلمه مشاعره و جهت سهولت در گذاردن ابیات و اشعار توسط کاربران محترم جهت انجام فعل مشاعره نام تاپیک ( با اجازه موسس محترمش :53:) از مشاعره سنتی به مشاعره ... تعویض گردید:53:
بدیهی است این امر منافاتی با پدیده بسیار زیبا و عمل بسیار نیکو و جذاب و عارفانه و سالکانه و دوستانه مشاعره نداشته و حتی باعث باز شدن دروازه گذر اشعاری غیر از سبک سنتی مانند شعر نو، شعر نیمائی، رباعیات، غزلها، و دیگر مصادیق مربوطه به شعر می گردد.
و لازم به ذکر است که در کل هدف از بودن چنین تاپیکها و مبحثهایی در تالارها و فرومها... بیشتر ایجاد یکرنگی و به جمع کشاندن دوستان و دورهم نشینی مجازی و استمرار دوستی و دوری از تنهایی و گوشه نشینی می باشد
موفقیت و عنایت ایزد منان را برای همه سروران گرانقدر وعزیزان و بزرگواران و شرکت کنندگان در فروم و خصوصا این تاپیک آرزومندیم:53::53::53:

ارادتمند... امیر عباس... بچه تهرانپارس!!:53::53:

امیر عباس انصاری 04-06-2008 04:58 AM

مشاعره ...
 
نقل قول:

نوشته اصلی توسط kalantar48 (پست 11418)
می‌کشيم از قدح لاله شرابی موهوم
چشم بد دور که بی مطرب و می مدهوشيم


من و تو من و تو با همیم اما دلامون خیلی دوره
همیشه بین ما دیوار صد رنگ غروره
نداریم هیچ کدوم حرفی که باز هم تازه باشه
چراغ خنده هامون خیلی وقته سوت و کوره


:53::53:

kalantar48 04-06-2008 07:22 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Amir Abbas Ansari (پست 11420)
من و تو من و تو با همیم اما دلامون خیلی دوره
همیشه بین ما دیوار صد رنگ غروره
نداریم هیچ کدوم حرفی که باز هم تازه باشه
چراغ خنده هامون خیلی وقته سوت و کوره


:53::53:

جواب امیر جان عزیز
ما مخلصیم دربست

:53::53::53::53::53:
من و تو حق داریم
در شب این جنبش نبض آدم باشیم!
من و تو حق داریم
که به اندازه‌ی ما هم شده با هم باشیم!

گفتنی‌‌ها کم نیست ...



جواب مشاعره

هنگام سپیده دم خروس سحری
دانی که چرا همی کند نوحه گری؟
یعنی که نمودند در آیینه ی صبح
کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری


shabhaye_mahtabi 04-06-2008 07:52 AM

خوب از قرار در جواب شمشیرهای از رو بسته حرفی جز سکوت نمیماند.
ی:
یک چند به کودکی باستاد شدیم
یک چند ز استادی خود شاد شدیم
پایان سخن شنو که ما را چه رسید
از خاک برآمدیم و بر باد شدیم
حکیم عمر خیام
با تشکر فریبا

VAHID 04-06-2008 02:21 PM

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید


اکنون ساعت 06:54 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)