پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره با حروف انتخابی (http://p30city.net/showthread.php?t=3982)

تاري 08-30-2009 04:59 PM

فقط رفتن كافي نيست
نيت كن
با تمام قدرت
شايد خداوند در قدمهاي تو هويدا شود
شايد هم انتهاي راه براي تو
همچون كوره راهي آسان شود
لام بده

deltang 08-30-2009 05:35 PM

دلم از حادثه خونه ، چشام از خاطره خیس

دوس داری برو ولی نامه برامون بنویس

ي

soha_yt 08-31-2009 08:04 AM

یاد باد ان صحبت شبها که با نوشین لبان
بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود


ه

تاري 08-31-2009 09:05 AM

هر دم از اين باغ بري ميرسد
تازه تر از تازه تري ميرسد .
نون بده

soha_yt 08-31-2009 10:22 AM

نه من از پرده تقوا به در افتادم و بس
پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت

پ

تاري 08-31-2009 11:50 AM

پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردني است
كاف بده

بابا علی 09-01-2009 05:23 AM

کو مطرب عشق چست دانا
کز عشق زند نه از تقاضا

ر

تاري 09-01-2009 02:58 PM

روزگارم بد نيست
تكه ناني دارم
سر سوزن ذوقي و خدائي كه در اين نزديكيست
ظ بده

amir ahmadi 09-04-2009 03:52 PM

ظلم ماری ست هرکه پروردش ازدهایی شدو فرو بردش

amir ahmadi 09-04-2009 03:53 PM

ظ بده ظ بده ظ بده ظ بده ظ بده

ساقي 09-17-2009 03:53 PM

اين «ظ» رو به «ص» تغيير دادم تاپيک رونق بگيره...

صاحب نظر نباشد دربند نیک نامی
خاصان خبر ندارند از گفت و گوی عامی



م

Nur3 09-17-2009 04:10 PM


مطلب طلاعت و پيمان و صلاح از من مست

كه به پيمانه شدم شهره شدم روز الســت

س


رزیتا 09-17-2009 08:42 PM

سحرگهم چو خوش آمد که بلبلی گلبانگ
به غنچه می زد و میگفت در سخنرانی
م بده

sheida.m 09-25-2009 06:12 PM

من نگویم که به درد دل من گوش کنید
بهتر آن است که این قصه فراموش کنید

ف

ساقي 09-26-2009 04:02 PM

فخر جمله ساقیانی ساغرت در کار باد
چشم تو مخمور باد و جان ما خمار باد
ساقیا از دست تو بس دست​ها از دست شد
مست تو از دست تو پیوسته برخوردار باد


س

sheida.m 09-27-2009 07:35 AM

سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را مرهمی

ش

کرشمه 09-27-2009 10:19 AM

شبی از شدت درد غم یار دل آزاری
نشستم بر خرابات و زدم بر طبل بی عاری


خ

soha_yt 09-28-2009 09:05 AM

خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد
که تا زخال تو خاکم شود عبیر آمیز

ر

آناهیتا الهه آبها 09-28-2009 02:39 PM

روی گرم از دیده ی شبنم نمی دارد دریغ
گرچه از گردن کشی گردون جناب است آفتاب


د

آیـدا 09-29-2009 03:40 AM

دگر آن شبست امشب که ز پی سحر ندارد
من و باز آن دعاها که یکی اثر ندارد


« ش »

ساقي 10-01-2009 05:12 PM

شمع را چون برفروزی اشک ریزد بر رخان
او چو بفروزد رخ عاشق بریزد دمع​ها

​س

NeGin 10-01-2009 06:49 PM

سَرِ بی سرور ما را ز چه سامانی نیست؟
شب بی اختر ما را ز چه پایانی نیست؟
ترسم آن روز به بالین من آرند طبیب
که من و درد مرا فرصت درمانی نیست

" ن "

آیـدا 10-01-2009 08:51 PM

نظری به کار من کن که ز دست رفت کارم
به کَسم مکن حواله که بجز تو کَس ندارم
چه کمی درآید آخر به شرابخانه تو
اگر از شراب وصلت ببری ز سر خمارم
چو نیم سزای شادی ز خودم مدار بی‌غم
که در این میان همیشه غم توست غمگسارم


« ق »

NeGin 10-03-2009 11:50 PM

قرض است کارهای بدت نزد روزگار
یک روز اگر ز عمر تو ماند ادا کند

"ک"


آیـدا 10-04-2009 04:14 AM

کشتی بی‌ناخدا را بادبان لطف خداست
موج از خودرفته را از بحر بی پایان چه باک؟

« ح »

NeGin 10-04-2009 03:00 PM

حلقه زلفش تماشاخانه باد صباست
جان صد صاحبدل آنجا بسته یک مو ببین

" ه "

abadani 10-04-2009 03:44 PM

هر چند كه پرورده اين خاك و گليم
در نزد كريمان دو عالم خجليم
خواجوي كرماني
ي

NeGin 10-04-2009 07:00 PM

یار من چون بخرامد به تماشای چمن
برسانش زمن ای پیک صبا پیغامی
آن حریفی که شب و روز می صاف کشد
بود آیا که کند یاد ز دردآشامی

NeGin 10-04-2009 07:06 PM

یار من چون بخرامد به تماشای چمن
برسانش زمن ای پیک صبا پیغامی
آن حریفی که شب و روز می صاف کشد
بود آیا که کند یاد ز دردآشامی

" خ"

آیـدا 10-04-2009 11:30 PM

خوشتر از خلد برین آراستند ایوان دل
تا به شادی مجلس آراید درو سلطان دل
هم ز حسن خود پدید آرد بهشت آباد جان
هم به روی خود برآراید نگارستان دل

« و »

NeGin 10-05-2009 11:37 PM

وصال او ز عمر جاودان به
خداوندا مرا آن ده که آن به
به شمشیرم زد و با کس نگفتم
که راز دوست از دشمن نهان به

" ت "

ساقي 10-06-2009 07:21 PM

تاخت رخ آفتاب گشت جهان مست وار
بر مثل ذره​ها رقص کنان پیش یار
شاه نشسته به تخت عشق گرو کرده رخت
رقص کنان هر درخت دست زنان هر چنار


م



..

amir ahmadi 10-06-2009 08:16 PM

مارانه غم دوزخ ونه حرص بهشت است/بردار زرخ پرده که مشتاق نگاهیم ز

abadani 10-11-2009 02:40 PM

ز نيرنگ غول و ز جادوي ديو
كزيشان به گردون رسيده غريو
غ

ساقي 10-15-2009 12:18 AM

غم زمانه که هیچش کران نمی​بینم
دواش جز می چون ارغوان نمی​بینم
به ترک خدمت پیر مغان نخواهم گفت
چرا که مصلحت خود در آن نمی​بینم

ب

رزیتا 10-15-2009 01:32 AM

بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد

که تاب من به جهان طره فلانی داد

دلم خزانه اسرار بود و دست قضا

درش ببست و کلیدش به دلستانی داد

ق

abadani 10-15-2009 11:00 AM

قسم به حشمت و جاه و جلال شاه شجاع
که نیست با کسم از بهر مال و جاه نزاع
ف

رزیتا 10-15-2009 11:53 AM

فغان که در طلب گنجنامه مقصود
شدم خراب جهانی ز غم تمام و نشد

ز

abadani 10-15-2009 01:17 PM

ز دو دیده خون فشانم زغمش شب جدایی
چکنم که هست اینها گل باغ آشنایی
ی

رزیتا 10-15-2009 01:22 PM

یارب اندر کنف سایه آن سرو بلند
گر من سوخته یک دم بنشینم چه شود

الف


اکنون ساعت 07:30 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)