قراری بسته ام با می فروشان
که روز غم بجز ساغر نگیرم ت |
تو را اگر ملک هندیان بدیدی روی
نماز بردی و بتخانه هاش بر کندی |
حرف انتخاب نکردی
یار من چون بخرامد به تماشای چمن برسانش ز من ای پیک صبا پیغامی م |
من دل به كسي به جز تو اسان ندهم
دردي كه گران خريدم ارزان ندهم صد جان بخرم در ارزوي دل خويش ان دل كه تورا خواست به صد جان ندهم // خ |
خوشا نماز و نیاز کسی که از سر درد
به آب دیده و خون جگر طهارت کرد آ |
سلام
آزادیم از دام هوس نیست ولی کاش صیاد مرا گاه بدین سو، گذری بود ر |
سلام خوش اومدی
رسید باد صبا غنچه در هواداری ز خود برون شد و بر خود درید پیراهن ف |
فصل بهاران شد ببین بستان پر از حور و پری
گویی سلیمان با سپه عرضه نمود انگشتری چ |
چو در دستت رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش
که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سراندازیم ش |
شمشير کشيدي و بخونم ننشاندي
افسوس که آغاز تو انجام ندارد // ک |
اکنون ساعت 04:22 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)