کار از تو می رود مددی ای دلیل راه
کانصاف می دهیم و ز راه افتاده ایم ل |
لطافت آنقدر دارد که هنگام خراميدن
توان از پشت پايش ديد نقش روي قالي را // ب |
بدین دو دیده حیران من هزار افسوس
که با دو آینه رویش عیان نمی بینم س |
ساقی ز شراب حق پر دار شرابی را درده می ربانی دلهای کبابی را کم گوی حدیث نان در مجلس مخموران جز آب نمیسازد مر مردم آبی را ل |
لذت داغ غمت بر دل مما باد حرام
اگر از جور غم عشق تو دادی طلبیم گ |
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است سلطان جهانم به چنین روز غلام است ژ |
ژنده ها در جامه ها پیراسته
ظاهر دستان بدان آراسته چ |
چون چشم تو دل میبرد از گوشه نشینان
همراه تو بودن گنه از جانب ما نیست گ |
گفتم به گل زرد چرا رنگ منی؟
افسرده و غمگین چرا مثله منی؟ من عاشق یک گلم که هم بوی تو است تو عاشق کیستی که همرنگ منی ه |
هر راهرو که ره به حریم درش نبرد
مسکین برید وادی و ره در حرم نداشت و |
اکنون ساعت 02:02 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)