پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره واژه ای (http://p30city.net/showthread.php?t=3981)

رزیتا 03-05-2010 02:39 AM

یارب چه غمزه کرد صراحی که خون خم
با نعره‌های قلقلش اندر گلو ببست

مجتب 03-05-2010 03:18 AM

دلم خزانه اسرار بود و دست قضا

درش ببست و کلیدش به دلستانی داد

رزیتا 03-05-2010 03:26 AM

چو کردی حلقه در گوشم، مکن آزاد و مفروشم
مکن جانافراموشم، ز من یاد آر، دستم گیر

مجتب 03-05-2010 03:35 AM

من کی آزاد شوم از غم دل چون هر دم

هندوی زلف بتی حلقه کند در گوشم

رزیتا 03-05-2010 03:31 PM

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
کی روی ره ز که پرسی چه کنی چون باشی

Omid7 03-05-2010 05:54 PM

کاروان آمد و از یوسف من نیست خبر
این چه راهیست که بیرون شدن از چاهش نیست

رزیتا 03-05-2010 06:05 PM

آمد آن مردِ امینی که خدا یارش بود
و صداقت همه جا تشنه ی دیدارش بود

Omid7 03-05-2010 06:08 PM

به قطره قطره اشک تو خدا نظاره می کند
به وقت گریه ها چرا خدا خدا نمی کنی

رزیتا 03-05-2010 06:22 PM

گفتم آن اشکی که از چشمم چکید
گفت گم شد قطره آبی در کویر

Omid7 03-05-2010 06:31 PM

گفتم به شیرمردی چشم از نظر بدوزم
با تیر چشم خوبان تقوا سپر نباشد


اکنون ساعت 05:07 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)