از چرخ به هر گونه همیدار امید وز گردش روزگار میلرز چو بید |
در بيابان طلب گر چه ز هر سو خطريست
میرود حافظ بیدل به تولای تو خوش |
شب تار است و ره وادی ایمن در پیش آتش طور کجا موعد دیدار کجاست |
تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه
هرگز نبود غنچه بدین تنگ دهانی |
يار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را |
اینکه می گویند آن خوشتر ز حسن یار ما این دارد و آن نیز هم |
من ترانه هامو می خوام ، عاشقانه هامو می خوام
ای هم آواز صمیمی ، از تو من صدامو می خوام |
ميان ماه من و ماه گردون
تفاوت از زمين تا آسمان است |
تو را من چشم در راهم
به سعي ام تا ز دل يك ديده بگشايم ببينم من فراخي را خبر گيرم من از يارم تو را من چشم در راهم |
مرنجان دلم را كه اين مرغ وحشي
ز بامي كه برخاست مشكل نشيند |
در آن وحدت چرا پیوند جویم
توی مطلوب و طالب، چند جویم |
مست خراب یابد هر لحظه در خرابات
گنجی که آن نیابد صد پیر در مناجات |
تا کی غم دنیای دنی ای دانا
حیفست ز خوبی که شود عاشق زشتی |
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد |
|
درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر حجری چشیده ام که مپرس |
سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع
دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت |
تاجم نمیفرستی تیغم به سر مزن
مرهم نمیگذاری زخم دگر مزن |
نداد عشق گریبان به دست کس ما را
گرفت این می پرزور، چون عسس ما را |
آسمانا دلم از اختر و ماه تو گرفت
آسمان دگری خواهم و ماه دگری |
یا رب چه غمزه کرد صراحی که خون خم
با نعرههای قلقلش اندر گلو ببست |
تو که کیمیا فروشی نظری به قلب ما کن
که بضاعتی نداریم و فکنده ایم دامی |
یار دلدار من ار قلب بدین سان شکند |
شب سیاه به سر شود بی تو به سر نمیشود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشود |
در کنج دماغم مطلب جای نصیحت
کاین گوشه پر از زمزمه چنگ و رباب است |
تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه .....هرگز نبود غنچه بدین تنگ دهانی
|
یک دست جام باده و یک دست جعد یار
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست |
تنها و بی صدا در لاله زار غم
من با توام ولی ، یک عشق بی ثمر |
روی بنما وجود خودم از یاد ببر
خرمن سوختگان را همه گو باد ببر |
رخت بر بست ز دل شادی و هنگام و وداع
با غمت گفت که یا جای تو یا جای من است |
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد، بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود اندر غم عشق، اما نه چنین بار که اینبار افتاد |
در خم زلف تو آن خال سیه دانی چیست
نقطه دوده که در حلقه جیم افتادست |
توسنی کردم ندانستم همی
کز کشیدن تنگ تر گردد کمند |
در هجر تو گر چشم مرا آب روان است
گو خون جگر ریز که معذور نماندست |
تو کمان کشیده و در کمین
که زنی به تیرم و من غمین همه ی غمم بود از همین که خدا نکرده خطا کنی |
ماهی که قدش به سرو می ماند راست
آیینه به دست و روی خود می آراست |
تمام فکر من تویی تو کسی شبیه تو
که ریشخنده می کنی به ماجرای مستی ام |
مژده ای دل مسیحا نفسی می آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید |
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم |
ما را زمانه رنجکش و تیره روز کرد
خرم کسیکه همچو تواش طالعی نکوست |
اکنون ساعت 02:08 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)