برو ای زاهد و بر درد کشان خرده مگیر که ندادند جز این تحفه به ما روز الست خ |
خرم آن روز كزين منزل ويران بروم راحت جان طلبم از پي جانان بروم گر چه دانم كه به جايي نبرد راه غريب من به بوي سر آن زلف پريشان بروم دلم از وحشت زندان سكندر بگرفت رخت بربندم و تا ملك سليمان بروم چون صبا با تن بيمار و دل بي طاقت به هوا داري آن سرو خرامان بروم در ره او چو قلم گر به سرم بايد رفت با دل زخم كش و ديده گريان بروم نذر كردم گر از اين غم بدرآيم روزي تا در ميكده شادان و غزلخوان بروم ژ |
ژاله بر لاله فرو میچکد از دامن ابر
خیز و با لاله رخی ساحت گلزار ببوی ق |
قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن
ظلمات است بترس از خطر گمراهی ح |
حیف آیدم کز آن لب شیرین بذلهگوی
الا ثنای خسرو کشورگشا کنی ع |
عشق تو در دلم كدامست كدام
در عشق تو خون دل حلالست حلال ج |
جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است
پیاله گیر که عمر عزیز بیبدل است م |
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان با دگران وای به حال دگران د |
دلم ز نرگس ساقی امان نخواست به جان
چرا که شیوه آن ترک دل سیه دانست ق |
قمری ریخته بالم به پناه که روم
تا به کی سرکشی ای سرو خرامان از من ق |
اکنون ساعت 07:26 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)