دل هر که صید کردی نکشد سر از کمندت
نه دگر امید دارد که رها شود ز بندت |
می بایست با ل شروع میکردی اکشال نداره:p
تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم تبسمی کن و جان بین که چون همی سپرم |
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد *** کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی
|
یاد تو کنم میان یادم باشی
لب بگشایم در این گشادم باشی گر شاد شوم ضمیر شادم باشی حیله طلبم تو اوستادم باشی |
یاد باد آنکه خرابات نشین بودم و مست
وآنچه در مسجدم امروز کم است آنجا بود |
در تیره شب هجر تو جانم بلب آمد *** وقتست که همچون مه تابان بدر آئی
|
یاد باد آن صحبت شبها که با نوشین لبان
بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود |
دائم گل این بستان شاداب نمی ماند *** دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
|
یکی از عقل می لافد یکی طامات می بافد
بیا کاین داوریها را به پیش داور اندازیم |
مشو از این دل خونین جگر ای رهگذر غافل
که ما هم در بساط خود دلی داریم ای بی دل |
اکنون ساعت 10:18 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)