غربت آن است بدانند کجایی و نگیرند خبرت
رحمت آن است ندانند کجایی و بگیرند خبرت |
هر که را در خاک غربت پای در گل ماند ماند
گو دگر در خواب خوش بیند دیار خویش را |
به حاجب در خلوت سرای خاص بگو
فلان ز گوشه نشینان خاک درگه ماست |
در آن خلوت که دل دریاست آنجا
همه سرچشمه ها آنجاست آنجا. |
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجتست
گر کوی دوست هست به .......... |
عهد کردیم که بی دوست به صحرا نرویم
بی تماشاگه رویش به تماشا نرویم بوستان خانه عیشست و چمن کوی نشاط تا مهیا نبود عیش مهنا نرویم |
عیشت عزا که عشرت نوکدخدای او از جور بیشمار عزا کردی ای فلک |
ای دل صبور باش و مخور غم که عاقبت
این شام صبح گردد و این شب سحر شود |
آن همه ناز و تنعم که خزان می فرمود عاقبت در قدم باد بهار آخر شد |
تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد |
اکنون ساعت 03:27 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)