قدر مجموعه گل مرغ سحر داند و بس
که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست گ |
گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد
گفتا خاموش حافظ این غصه هم سر آید ز |
زان شاهد شکرلب زان ساقی خوش مذهب جان مست شد و قالب ای دوست مخسب امشب زان نور همه عالم هر شیوه همینالم تا بشنود احوالم ای دوست مخسب امشب م |
ما را به دعا کاش فراموش نسازند
رندان سحرخیز که صاحب نظرانند // ن |
نذر کند یار که امشب تو را خواب نباشد ز طمع برتر آ نذر تو کن حکم تو کن حاکمی بر شب و بر روز و سحر ای خدا ک |
کوی جانان را که صد کوه و بیابان در رهست
رفتـم از راه دل و دیـدم کـه ره یک گــام بود // ت |
تو را عزت همیباید که آن فرعون را شاید بده آن عشق و بستان تو چو فرعون این ولایتها ف |
فریاد که از شش جهتم راه ببستند
آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت ش |
شراب لعل کش و روی مه جبینان بین خلاف مذهب آنان جمال اینان بین به زیر دلق ملمع کمندها دارند درازدستی این کوته آستینان بین ک |
شکسته می شود از دوریت بلور دلم
بدون تو تپش قلب من چه بی معناست غ |
اکنون ساعت 07:18 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)