پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره با حروف انتخابی (http://p30city.net/showthread.php?t=3982)

مستور 11-27-2012 11:09 PM

پیوند تن و جان را پیوسته جدا دیدم
دل با دگران هر دم تن با دگری عمری


س

ماهین 11-28-2012 12:18 AM

سود کی دارد به طراری نمودن زاهدی
چون ز من بر بود ان دلبر به طراری مرا

ی

مستور 11-28-2012 12:23 AM

بارم چو قد به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد

ل

ماهین 11-28-2012 01:07 AM

لاف غم عشقت سزد آن را که شب هجر
صد صبح محبت دمد از هر نفس او

د

مستور 11-28-2012 01:45 AM

در غم عشق تو با این نامه های دردناک
اختر بیدادگر را دادگر خواهیم کرد


ش

ماهین 11-28-2012 02:13 AM

شرط عقل است که مردم بگریزند از تیغ
من اگر دست تو باشد ، مژه بر هم نزنم

و

افسون 13 11-28-2012 10:05 AM

وقت سحر است خیز ای مایه ناز
نرمک نرمک باده خور و چنگ نواز
کآنها که بجایند نپایند بسی
و آنها که شدند کس نمیاید باز

ه

ماهین 11-28-2012 12:23 PM

هر که پا از حد خود برتر نهد
سر دهد بر باد و تن بر سر نهد

ف

mohammad.90 11-28-2012 07:48 PM

فاتحه‌ای چو آمدی بر سر خسته‌ای بخوان
لب بگشا که می‌دهد لعل لبت به مرده جان

گ


ماهین 11-28-2012 07:55 PM

گر نمی کوشی به درمانم به آزارم مکوش
مرهم دل نیستی، بر سینه پیکانی چرا ؟

ع

mohammad.90 11-28-2012 08:18 PM

عشقبازی و جوانی و شراب لعل فام
مجلس انس و حریف همدم و شرب مدام

ر


ماهین 11-28-2012 08:22 PM

روز ها فکر من اینست و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

م

mohammad.90 11-28-2012 08:24 PM

میان نداری و دارم عجب که هر ساعت
میان مجمع خوبان کنی میانداری

ب

ماهین 11-28-2012 08:41 PM

بگذار بگویمت که از ناگفتن
این قافیه در دل رباعی خون شد

ص

mohammad.90 11-28-2012 09:12 PM

صافیست جام خاطر در دور آصف عهد
قم فاسقنی رحیقا اصفی من الزلال

ض

ماهین 11-28-2012 09:19 PM

ضعیفان خار و خاشاکند سیلاب حوادث را
که از شمع آتش اول در نهاد ریسمان گیرد

ش

mohammad.90 11-28-2012 09:27 PM

شاه شمشادقدان خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان

س


مستور 11-28-2012 10:10 PM

سالها دل طلب جام جم از ما میکرد

انجه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد

ذ

ماهین 11-28-2012 10:38 PM

ذره خاکم و در کوی تو ام جای خوش است
ترسم ای دوست که بادی ببرد ناگاهم

ل

mohammad.90 11-28-2012 10:46 PM

لبش می‌بوسد و خون می‌خورد جام
رخش می‌بیند و گل می‌کند خوی

ه


ماهین 11-28-2012 10:52 PM

هر کجا رفتیم داغی بر دل ما تازه شد
سوخت آخر جنس ما از گرمی بازار ها

الف

mohammad.90 11-28-2012 11:39 PM

از چار چیز مگذر گر عاقلی و زیرک
امن و شراب بی‌غش معشوق و جای خالی

ج


ماهین 11-28-2012 11:55 PM

جز اینقدر نتوان گفت در جمال تو عیب
که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را

ط

mohammad.90 11-29-2012 12:53 AM

طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف
گر بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرف

غ


ماهین 11-29-2012 01:52 AM

غرق وهمیم ورنه این محیط
از تنک آبی کناری بیش نیست

ی

mohammad.90 11-29-2012 01:56 AM

یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
می‌سپارم به تو از چشم حسود چمنش

ش


ماهین 11-29-2012 02:03 AM

شدم از یاد تو چون قصه فراموش ترین
ای دل از وسوسه ی زلف تو مغشوش ترین

ت

mohammad.90 11-29-2012 02:05 AM

تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همی‌سپرم

م


ماهین 11-29-2012 03:24 AM

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته ی خویش امد و هنگام درو

ر

ساقي 11-29-2012 09:43 PM


راه پنهانی میخانه نداند همه کس
جز من و زاهد و شیخ و دوسه رسوای دگر


حافظ



ک

ماهین 11-29-2012 09:53 PM

کیست این پنهان مرا در جان و تن
کز زبان من همی گوید سخن
این که گوید از لب من راز کیست
بشنوید این صاحب اواز کیست

ت

mohammad.90 11-29-2012 10:17 PM

تو را که هر چه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری

گ


ماهین 11-29-2012 10:20 PM

گر مرد رهی میان خون باید رفت
از پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به راه در نه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت

چ

افسون 13 11-30-2012 12:31 AM

چون نیست مقام ما در این دهر مقیم
پس بی می و معشوق خطائیست عظیم
تا کی ز قدیم و محدث امیدم و بیم
چون من رفتم جهان چه محدث چه قدیم

ج

ماهین 11-30-2012 12:37 AM

جز من ، میان این گل و باران کسی نبود
کو موزه ای بپا و کلاهی بسر نداشت
آخر، تفاوت من و طفلان شهر چیست
ایین کودکی ، ره رسم دگر نداشت

م

افسون 13 11-30-2012 12:59 AM

من می نه ز بهر تنگدستی نخورم
یا از غم رسوایی و مستی نخورم
من می ز برای خوشدلی میخوردم
اکنون که تو بر دلم نشستی نخورم

ل

ماهین 11-30-2012 01:21 AM

لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست
که در این بحر کرم غرق گناه آمده ایم

گ

افسون 13 11-30-2012 01:35 AM

گر آن نامهربانم مهربان بی
چرا از دیدگانم خون روان بی
اگر دلبر بمو دلدار می ‌بو
چرا در تن مرا نه دل نه جان بی

ن

ماهین 11-30-2012 11:13 PM

نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

س

ساقي 12-01-2012 02:56 AM

ساقی ازل چو از محبت دم زد
این قرعه به نام زاده ی آدم زد
بگرفت یکی جام زخمخانه عشق
یکجرعه فشاند و عالمی برهم زد


ج
...


اکنون ساعت 08:18 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)