و گر خود سايهي قهرت زماني بر زمين افتد
شود بينور چون سنگ سيه لعل بدخشاني س |
سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند
همدم گل نمی شود یاد سمن نمی کند ز |
زدست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد بسازم خنجری تیغش ز پولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد ن |
نه راه این است که بگذاری مرا بر خاک و برگردی
گذاری آر و بازم پرس تا خاک درت گردم ر |
رايش که مشرفي قضا کرد عاقبت
ملک ابد گرفت و به ديوان نو نشست ش |
شورش که داشت درد جهانی به قلب خویش
یادش به جای جای زمان قدیم ماند ق |
قفس بشکن اي روح، پرواز ميکن
چرا پايبند اندرين خاکداني گ |
گفتم زمان عشرت دیدی که چون سرآمد
گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سرآید غ |
غم جهان مخور و پند من مبر از ياد
که اين لطيفه عشقم ز ره روي يادست ص |
صدای شورش ما را کسی شنید امشب
که فارغ از من وما در هوات گم می شد ک |
اکنون ساعت 04:24 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)