پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره واژه ای (http://p30city.net/showthread.php?t=3981)

رزیتا 10-31-2009 02:39 AM

مهل که روز وفاتم به خاک بسپارند
مرا به میکده بر درخم شراب انداز

MAHDI 10-31-2009 02:48 AM

به گورستون گذر کردم کم و بیش
بدیدم حال دولتمند و درویش
نه درویش بی کفن در خاک می رفت
نه دولتمند برد از یک کفن بیش

رزیتا 10-31-2009 02:55 AM

قلب بی حاصل مارا بزن اکسیر مراد
یعنی از خاک در دوست نشانی به من آر

MAHDI 10-31-2009 03:00 AM

ایدوست برای دوست جان باید داد
در راه محبت امتحان باید داد
تنها نبود شرط محبت گفتن
یک مرتبه هم عمل نشان باید داد

رزیتا 10-31-2009 03:09 AM

بخت از دهان دوست نشانم نمی دهد
دولت خبر ز راز نهانم نمی دهد

MAHDI 10-31-2009 03:14 AM

باورم نیست ز بد عهدی ایام هنوز
قصه غصه که در دولت یار آخر شد

رزیتا 10-31-2009 03:20 AM

دردمندی من سوخته زار و نزار
ظاهرا حاجت تقریر و بیان این همه نیست

MAHDI 10-31-2009 03:27 AM

آن پریشانی شبهای دراز و غم دل
همه در سایه گیسوی نگار آخر شد

رزیتا 10-31-2009 03:34 AM

دل ما به دور رویت زه چمن فراغ دارد
که چو سرو پایبند است و چو لاله داغ دارد

MAHDI 10-31-2009 03:40 AM

ماه فرو ماند از جمال محمد
سرو نباشد به اعتدال محمد

رزیتا 10-31-2009 03:48 AM

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را رفیق و مونس شد

MAHDI 10-31-2009 03:53 AM

درآن مجلس که درویشان شراب شوق مینوشند
در آید خضر پیغمبر شود مهمان درویشان

رزیتا 10-31-2009 03:59 AM

چه جای صحبت نامحرم است مجلس انس
سرپیاله بپوشان که خرقه پوش آمد

MAHDI 10-31-2009 04:05 AM

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

رزیتا 10-31-2009 04:11 AM

آن کس که به دست جام دارد
سلطانی جم مدام دارد

MAHDI 10-31-2009 04:16 AM

گفتم ای مسند جم، جام جهان بینت کو
گفت افسوس که آن دولت بیدار بخفت

مجتب 10-31-2009 07:21 PM

افسوس که بیگاه شد و ما تنها
در دریائی کرانه‌اش ناپیدا
کشتی و شب و غمام و ما میرانیم
در بحر خدا به فضل و توفیق خدا

رزیتا 10-31-2009 07:57 PM

در این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حافظ
نشیند بر لب جویی و سروی در کنار آرد

مجتب 10-31-2009 08:17 PM

مه دوش به بالین تو آمد به سرای
گفتم که ز غیرتش بکوبم سر و پای
مه کیست که او با تو نشیند یک جای
شب گرد جهان دیده و انگشت نمای

Omid7 11-01-2009 09:42 PM

تو خود ای شب جدایی چه شبی بدین درازی

بگذر که جان سعدی بگداخت از نهیبت

mary.f 11-02-2009 08:17 AM

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها

Omid7 11-02-2009 09:06 AM

ملامتگوی عاشق را چه گوید مردم دانا

که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل

MAHDI 11-02-2009 10:21 AM

ای زبر دست زیر دست آزار
گرم تا کی بماند این بازار
به چه کار آیدت جهانداری
مردنت به که مردم آزاری
سعدی

Omid7 11-02-2009 11:24 AM

مده ای حکیم پندم که به کار برنبندم

که ز خویشتن گریزست و ز دوست ناگزیرم

MAHDI 11-02-2009 02:17 PM

دوست نزدیکتر از من به من است
وین عجبتر که من از وی دورم
چکنم؟ با که توان گفت که او
در کنار من ومن مهجورم
سعدی

رزیتا 11-02-2009 06:24 PM

طریق عشق طریقی عجب خطرناک است
نعوذ بالله اگر ره به مقصدی نبری

دانه کولانه 11-02-2009 06:55 PM

نه ره گریز دارم نه طریق آشنایی
چه غم اوفتاده‌ای را که تواند احتیالی
چه خوشست در فراقی همه عمر صبر کردن
به امید آن که روزی به کف اوفتد وصالی

رزیتا 11-02-2009 07:09 PM

صحن بستان و ذوق بخش و صحبت یاران خوش است
وقت گل خوش باد کز وی وقت میخواران خوش است

مجتب 11-02-2009 07:49 PM

دی از تو چنان بدم که گل در بستان
امروز چنانم و چنان‌تر ز چنان
من چون نزنم دست که پابند منی
چون پای نکوبم که توئی دست زنان

رزیتا 11-03-2009 12:23 AM

آن کس که به دست جام دارد
سلطانی جم مدام دارد

Omid7 11-03-2009 09:44 AM

ای که پندم دهی از عشق و ملامت گویی

تو نبودی که من این جام محبت خوردم

MAHDI 11-03-2009 10:21 AM

کسی ملامت وامق کند به نادانی

حبیب من که ندیدست روی عذرا را



Omid7 11-03-2009 10:34 AM

خطا گفتم به نادانی که جوری می کند عذرا

نمی باید که وامق را شکایت بر زبان آید

MAHDI 11-03-2009 11:01 AM

که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشد

خطا بود که نبینند روی زیبا را


رزیتا 11-03-2009 11:58 AM

روی زیبا فتنه بر پا می کند
فتنه بر پا روی زیبا می کند

MAHDI 11-03-2009 02:47 PM

یا رب ز باد فتنه نگهدار خاک پارس
چندانکه خاک را بود و باد را بقا

Omid7 11-03-2009 06:57 PM

در آستان جانان از آسمان میندیش

کز اوج سربلندی افتی به خاک پستی

رزیتا 11-04-2009 01:40 AM

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند

mary.f 11-04-2009 07:24 AM

مرا چشمی است خون افشان ز دست آن کمان ابرو
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو

Omid7 11-04-2009 09:29 AM

فتنه رابر سر گرفتم چون سر کار از تو داشت

عقل را سر برگرفتم چون به فرمانت نبود //خاقانی


اکنون ساعت 05:17 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)