مددی گر به چراغی نکند آتش طور
چاره تیره شب وادی ایمن چه کنم |
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیر خراب آبادم |
من هماندم که وضو ساختم از چشمه عشق
چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست |
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم |
می دهد هر کسش افسون و معلوم نشد
که دل نازک او مایل افسانه کیست |
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی گوش نامحرم نباشدجای پیغام سروش |
شود چون بید لرزان سرو آزاد
اگر بیند قد دلجوی فرخ |
خوبان پارسی گو بخشندگان عمرند ساقی بده بشارت رندان پارسا را |
اول به وفا می وصالم درداد
چون مست شدم جام جفا را سرداد |
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شده ام بی سرو سامان که مپرس |
اکنون ساعت 08:23 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)