نیست در کس کرم و وقت طرب میگذرد
چاره آن نیست که سجاده به می بفروشیم |
می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم |
ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست
حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست |
تو را صبا مرا آب دیده شد غماز
وگرنه عاشق و معشوق راز دارانند |
دریغ و درد که در جست و جوی گنج حضور
بسی شدم به گدایی بر کرام و نشد |
در گوشه سلامت مستور چون توان بود
تا نرگس تو با ما گوید رموز هستی |
یا رب کی آن صبا بوزد کز نسیم آن
گردد شمامه کرمش کار ساز من |
نیست بر نقش دلم جز الف قامت دوست
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم |
من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را
|
الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد
مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم |
اکنون ساعت 05:35 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)