ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است بیا و ببین که در طلبت حال مردمان چون است |
هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم
دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست |
دور از رخ تو دم به دم از گوشه ی چشمم سیلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت |
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را |
دور از رخ تو دم به دم از گوشه چشم
سیلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت |
این رو که همین الان تارا گفت ;)
------------------------------------ تو که آتشکده عشق و محبت بودی چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی |
روز نخست چون دم رندی زدیم و عشق
شرط آن بود که جز ره این شیوه نسپریم |
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آنست که مجنون باشی |
تو مو بینی و مجنون پیچش مو
تو ابرو او اشارت های ابرو |
با چون منی نازک خیال ابرو کشیدن از ملال
زشت است ای وحشی غزال اما چه زیبا میکنی |
اکنون ساعت 06:19 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)