ماز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم |
ما بدین در نهپی حشمت و جاه آمده ایم
از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم ره رو منزل عشقیم و ز سر حد عدم تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم |
من آن شکل صنوبر را ز باغ دیده بر کندم
که هر گل کز غمش بشکفت محنت بار می آورد |
در خرمن صد عاقل زاهد زند آتش
آن داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم |
من همان روز زفرهاد طمع ببریدم
که عنان دل شیدا به لب شیرین داد |
دوستان عیب من بی دل حیران مکنید
گوهری دارم و صاحب نظری می جویم |
میدمد صبح و کله بست سحاب الصبوح الصبوح یا اصحاب
|
با محتسبم عيب مگوييد که او نيز پيوسته چو ما در طلب عيش مدام است ... |
با اهل هنر گوی گریبان بگشای وز نااهلان تمام دامن درکش |
شرمش از چشم می پرستان باد
نرگس مست اگربروید باز |
اکنون ساعت 08:17 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)