پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره با حروف انتخابی (http://p30city.net/showthread.php?t=3982)

مستور 12-27-2012 12:10 AM

چراغ آسمان خاموش و راه خانه نا پیدا
مگر ساقی برد ما را به سوی خانه باز امشب


خ

افسون 13 12-27-2012 10:15 AM

خوشا آنانکه سودای ته دیرند
که سر پیوسته در پای ته دیرند
به دل دیرم تمنای کسانی
که اندر دل تمنای ته دیرند

ح

مستور 12-27-2012 10:28 AM

حدیث عشق جانان گفتنی نیست
اگر گـــوش کسی هم درد یـــابــد


ز

افسون 13 12-27-2012 10:51 AM

ز دل نقش جمالت در نشی یار
خیال خط و خالت در نشی یار
مژه سازم به دور دیده پرچین
که تا وینم خیالت در نشی یار

ر

مستور 12-27-2012 11:45 AM

روز نخست کز غم دل باخبر شدم
بهر دوای درد نهان در به در شدم

ژ

ماهین 12-27-2012 02:44 PM

ژاله از نرگس فرو بارد و گل را اب داد
وز تگرگ روح پرور مالش عناب داد

ج

مستور 12-27-2012 02:50 PM

جز غم عشق تو ما را دل نا شاد که داد
خاک هستی مرا غیر تو بر باد که داد

ش

ماهین 12-27-2012 11:17 PM

شوقم چنان فزود که هرگه نهان شوی
باید دوید بر سر صد رهگذر مرا
برگردنم ز تیغ تو صد بار منت است
زیرا که وارهاند ز صد دردسر مرا

ی

مستور 12-27-2012 11:23 PM

یک چشم زدن غافل از آن ماه نباشم
تــرسم که نگاهی کنــد آگــاه نبــاشم

ف

افسون 13 12-28-2012 12:54 AM

فردا که به محشر اندر آید زن و مرد
وز بیم حساب رویها گردد زرد
من حسن ترا به کف نهم پیش روم
گویم که حساب من ازین باید کرد

ق

مستور 12-28-2012 01:24 AM

قفس جسم کجا مانع پرواز شود
طایر جان کسی را که تویی بال و پرش

ک

افسون 13 12-28-2012 01:44 AM

کارم همه ناله و خروشست امشب
نی ‌صبر پدیدست و نه هوشست امشب
دوشم خوش بود ساعتی پنداری
کفارهٔ خوشدلی دوشست امشب

گ

مستور 12-28-2012 01:52 AM

گیسوی یار دام دل عاشقان اوست
خال سیاه پشت لبش دانه من است

ل

افسون 13 12-28-2012 01:59 AM

لطفیست که میکند غمت با دل من
ورنه دل تنگ من چه جای غم تست

م

مستور 12-28-2012 02:04 AM

من از دلبستگی های تو با آیینه دانستم
که بر دیدار خود ای تازه گل عاشق تر از مایی

ن

افسون 13 12-28-2012 08:26 AM

ناکامیم ای دوست ز خودکامی تست
وین سوختگیهای من از خامی تست
مگذار که در عشق تو رسوا گردم
رسوایی من باعث بدنامی تست

و

mohammad.90 12-28-2012 06:46 PM

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند
چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند
ن

مستور 12-28-2012 07:13 PM

نا برده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد


الف

ماهین 12-28-2012 09:46 PM

ای دل بشارت می دهم خوش روزگاری می رسد
یا درد و غم طی می شود یا شهریاری می رسد

چ


افسون 13 12-29-2012 08:10 AM

چون نیست ز هر چه هست جز باد به دست
چون هست ز هر چه نیست نقصان و شکست
انگار که هر چه هست در عالم نیست
پندار که هر چه نیست در عالم هست

ج

yad 12-29-2012 08:14 AM

جمال شخص نه چشم است وزلف وعارض وخال
هزار نکته در این کارو بار دلداری است

ر
:دیه چه؟:

افسون 13 12-29-2012 08:32 AM

روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست
منت خاک درت بر بصری نیست که نیست

ز

yad 12-29-2012 08:41 AM

زِ سرّ غیب کَس آگه نیست قصه مخوان
کدام محرم دل ره در این حرم دارد

س


افسون 13 12-29-2012 08:48 AM

سوفسطایی که از خرد بی‌خبرست
گوید عالم خیالی اندر گذرست
آری عالم همه خیالیست ولی
پیوسته حقیقتی درو جلوه گرست

ش

yad 12-29-2012 08:59 AM

شکر دیدو عناب وشمع وشراب
در از نعمت آباد ومردم خراب

ص


افسون 13 12-29-2012 09:09 AM

صلاح کار کجا و من خراب کجا
ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا

ط

yad 12-29-2012 09:12 AM

طاووس را به نقش ونگاری که هست خلق
تحسین کنند او خجل از پای خویش

ع


افسون 13 12-29-2012 09:17 AM

عشق آمد و خاک محنتم بر سر ریخت
زان برق بلا به خرمنم اخگر ریخت
خون در دل و ریشهٔ تنم سوخت چنان
کز دیده به جای اشک خاکستر ریخت

غ

yad 12-29-2012 09:22 AM

غم دل چند توان خورد که ایّام نماند
گونه دل باش ونه ایام چه خواهد بودن


ف

افسون 13 12-29-2012 09:46 AM

فرعون صفتان همه زبردست شدند
موسی و عصا و رود نیلی بفرست

ق

yad 12-29-2012 09:53 AM

قلم را آن زبان نبود که سرّ عشق گوید باز

ورای حدّ تقریر است شرح آرزومندی

ک
{داش مشتی}


مستور 12-29-2012 06:47 PM

که دارد این چنین ذوقی که ما راست
کــه ذوق مــا همه عالم بیــاراست


افسون 13 12-30-2012 02:30 PM

با "ت" ادامه میدم دوست عزیز
تو بدین چشم شوخ و روی چو ماه
ببری دل ز دست سنگ سیاه
زیر دستت چه آسمـان چه زمین
پایمالت چه آفتاب و چه ماه

گ

مستور 12-30-2012 11:18 PM

گفت غم تو دارم گفتا غمت بر آید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید

م

افسون 13 12-31-2012 08:03 AM

مهر بر روی یار باخته رنگ است
ماه پس از حُسن آن نگار به تنگ است
روز فراقت شدیم دست و گریبان
روی فراغت ندیده‌ایم چه رنگ است

ل

مستور 12-31-2012 11:39 AM

لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید
مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی
الف

افسون 13 12-31-2012 04:21 PM

از بس در سر هوای آن دوست مرا
روی دل از آن جهت به هر سوست مرا
چون دوست نمی‌کند ز دشمن فرقم
دشمن که نکرد فرق از دوست مرا

ب

مستور 12-31-2012 08:39 PM

بی همگان به سر شود بی تو به سر نمیشود
داغ تـــو دارد ایــن دلـــم جای دگــر نمیشـــود
پ

افسون 13 01-01-2013 02:42 PM

پایم از عشق تو در سنگ آمدست
عقل را با تو قبا تنگ آمدست
نام من هرگز نیاری بر زبان
آری از نامم ترا ننگ آمدست

ج

مستور 01-01-2013 04:28 PM

جامی که برد از دلم آزار به من داد
آن لحظه که آن یارکم آزار دریافت

چ


اکنون ساعت 12:35 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)