دیدم به خواب دوش که ماهی بر آمدی
کز عکس روی او شب هجران سر آمدی |
ياد باد آنكه خرابات نشين بودم و مست
وانچه در مسجدم امروز كم است آنجا بود |
دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
مرد یزدان شو وفارغ گذر از اهرمنان |
نماز شام غریبان چو گریه آغازم / به مویه های غریبانه قصه پردازم به یاد یار و دیار آن چنان بگریم زار / که از جهان ره و رسم سفر بر اندازم من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب / مهیمنا برفیقان خود رسان بازم هوای منزل یار آب زندگانی ماست / صبا بیار نسیمی ز خاک شیرازم |
مرا به کار جهان هرگز التفات نبود
رخ تو در منظر من چنین خوشش آراست |
ترسم که صرفهای نبرد روز بازخواست
نان حلال شیخ ز آب حرام ما |
ای که گفتی جان بده تا باشدت آرام جان جان بغمهایش سپردم نیست آرامم هنوز |
ز کوی میکده بر گشته ام ز راه خطا
مرا دگر زکرم باره صواب انداز |
ز رقيب ديو سيرت به خداي خود پناهم
مگر آن شهاب ثاقب مددي دهد خدا را |
آه کز طعنه بد خواه ندیدم رویت
نیست چون آینه ام روی ز آهن چکنم |
اکنون ساعت 11:14 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)