من همان دم كه وضو ساختم از چشمه عشق
چار تكبير زدم يكسره بر هرچه كه هست |
تا ز میخانه و می نام و نشانی خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود |
دز زلف چون كمندش اي دل مپيچ كانجا
سرها ريده بيني بي جرم و بي جنايت |
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش |
شاه اگر جرعه رندان نه به حرمت نوشد
التفاتش به می صاف مروق نکنیم |
مگر دیوانه خواهم شد در این سودا که شب تا روز
سخن با ماه میگویم پری در خواب میبینم |
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطف ها میکنی ای خاک درتتاج سرم |
ما درس سحر در ره میخانه نهادیم
محصول دعا در ره جانانه نهادیم |
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم |
مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان |
اکنون ساعت 11:25 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)