ز كوي يار مي آيد نسيم باد نوروزي
از اين باد ار مدد خواهي چراغ دل برافروزي |
یک همدم با وفا ندیدم جز غم
یک مونس نا مزد ندارم جز غم |
من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده ی عصمت برون آرد زلیخا را |
این قافله عمر عجب میگذرد
دریاب دمی که با طرب میگذرد |
دوستی قطره اشکی است که در معبد عشق
هر کجایش بچکد مهر و وفا می روید |
در آرزوی بوس و کنارت مردم
وز حسرت لعل آبدارت مردم قصه نکنم دراز کوتاه کنم بازآ بازآ کز انتظارت مردم |
من از این طالع شوریده برنجم ور نی
بهره مند از سر کویت دگری نیست که نیست |
تو در اوج فلک چه دانی چیست
که ندانی که در سرایت کیست |
تا شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق
هردم آید غمی از نو به مبارکبادم |
معلمت همه شوخی و دلبری آموخت
جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت من آدمی بچنین شکل و خوی و قد و روش ندیده ام، مگر این شیوه از پری آموخت سعدی |
اکنون ساعت 06:08 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)