![]() |
همین که هستی
همین که لا بلای کلماتم نَفَس میکشی راه میروی در آغوشم میگیری ... ... همین که پناه ِ واژه هایم شده ای همین که سایه ات هست همین که کلماتم از بی "تو"یی یتیم نشده اند کافیست برای یک عمر آرامش ؛ باش! حتی همین قدر دور |
باز هم دلتنگی …
باز هم زمزمه هایی از جنس بغض و تنهایی. باز هم پنجره باز و انتظار و نیامدنت. اگر بدانم که می آیی تمام بغض های کهنه را فروکش می کنم. اگر بدانم که می آیی تمام پنجره های عالم را به انتظار می نشینم. اگر بدانم که می آیی دیگر تنهاییم را با خاطره هایم پر نمی کنم. تمام خاطره هایم را در صندوقچه قدیمی می گذارم تا بهانه ای برای نیامدنت نباشد!!! تو فقط بیا… بگو که می آیی . سالهاست گوشهایم در انتظار شنیدن نجوایی آشناست!!! بگو که می آیی. |
تنگه دلتنگی معبر رودخانه امید است
دلی که تنگ میشود هنوز سنگ نشده . |
من عاشق دلتنگم خوارم چو گل سنگم |
دلم تنگ شده
من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی !؟ پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم تنهاییت برای من … غصه هایت برای من … همه بغضها و اشکهایت برای من .. بخند برایم بخند آنقدر بلند تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را… صدای همیشه خوب بودنت را دلم برایت تنگ شده دوستت دارم … |
دلم تنگ می شود
راهی برای رفتن نفسی برای بریدن کوله بارم بر دوش مسافر میشوم گاهی… عشقی برای خواندن بغضی برای شکفتن خاطراتم در دست بازیچه میشوم گاهی… نگاهی در راه اعتمادی پرپر پاهایم خسته هوایی میشوم گاهی… فکرهای کوتاه صبری طولانی صدایی در باد زمستان میشوم گاهی… روزهای رفته ماه های مانده تقویم ام بی تاب دلم تنگ میشود گاهی… جای پایی سرد رد پایی گنگ در این سایه ی تنهایی چه بی رنگ میشوم گاهی |
بر دلم بغضی سنگین حاکم است
بغضی که خیال باریدن دارد ؛ باریدن بر تمام دلم تا پاک سازد این غبار سیاهی و مرا رها سازد از چنگال این مرداب ابرهای دلتنگی دلم محتاج باریدن اند این روزهای همه از مسئولیتی سنگین می گویند جایگاهی که خود از آن هنوز بی خبرم؛ از صداقتی که شاید هنوز آن را باور نکرده ام این روزها دلم به دنبال کویری می گردد برای فریاد خسته ام ... به خدا خسته ام از بس به دل نالیدم و به چشمانم التماس کردم گویی کویری وجودم را فرا گرفته ؛ کویری پر از آرزوی سیرابی کویری که زیباست ولی سخت؛که آرامش دارد و دشواری این روزها نیازمند تغییری شگرف ام ؛ تغییری به بزرگی این کویر ... در جسم ام ، روح ام ، وبیش از همه دلم ؛ که پیوند زیبایی از این دو است نیازمندم ... محتاجم ... به بالی برای پرواز به چشمانی برای بهتر دیدن و گریستن و پاهایی برای رفتن. |
دلتنگم و بارونی غمگینم و زندونی آزرده دلم بانو بانو تو که می دونی ای گمشده تقدیر از دلهره سرشارم این فصل شکفتن نیست وقتی تو را کم دارم از غربت بین ما انگار نمی ترسی دلواپسم از دوری می دانی و می پرسی من کوه ترین بودم تقدیر تو آبم کرد اندوه منو بشناس بانو به خودت برگرد تکرار یک کابوس هر لحظه و هر روزم با وحشت تنهایی می سازم و می سوزم از همهمه می ترسم می ترسم از این مردم می ترسم از این کابوس، از این من ِ سر در گم شاید که تو حق داری من کوچه ی بن بستم بی پرده بگم بانو از دست خودم خستم می ترسم از این غربت، از این غم شاعر کش دل تنگ تو می مونم... |
دلم تنگ است ...
|
به فکر بهترین فردایم امشب صدای عشق را امشب شنیدم که خواب بودم ولی بر پایم امشب هزاران بار من بر جستم از خواب اسیر چهره ای زیبایم امشب مگر دنیا مرا درمان نماید مریض پر غم دنیایم امشب بخوان با من عزیزم راز امشب که من تنهاترین تنهایم امشب..... |
اکنون ساعت 06:19 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)