عشق يعني حسرت پنهان دل
زندگي درگوشه ويران دل عشق يعني سايه اي دريك خيال ارزويي سركش وگاهي محال // ه |
هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست
ما به فلک میرویم عزم تماشا چه راست ق |
قد خميده ما سهلت نمايد اما
بر چشم دشمنان تير از اين كمان توان زد // ت |
تا خیره شود عکس رخ خویش ببیند
این گیسوی افشان به چه کار آیدم امشب ز |
زدو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی // ر |
روزی ز لپ یار ربودم بوسی
گفتا که تو هم بی ادبی هم لوسی گفتم چه بود گناه آن بوسه ی من گفتا لب و ول کردی و لپ می بوسی ش |
شاهین آسمان وفایم ولی چه سود
دانم که بر بام تو بی جا نشسته ام //س |
سه چار تا منزل که از اینجا دور بشیم
به سبزه زارای همیشه سبز دریا می رسیم د |
در حضور خارها هم ميشود يک ياس بود
در هياهوي مترسک ها پر از احساس بود // ا |
او نیست که در مردمک چشم سیاهم
تا خیره شود عکس رخ خویش ببیند ل |
اکنون ساعت 04:29 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)