پیوسته است سلسلهٔ خاکیان به هم
بر هر زمین که سایه کنی، یاد کن مرا خ |
خشک بر جا ماندهام چون گوهر از افسردگی آتشین رفتار چون اشک ندامت کن مرا // د |
در محیط رحمت حق، چون حباب شوخچشم
بادبان کشتی از دامان تر باشد مرا ع |
عقل سالم ز می ناب نیاید بیرون کشتی کاغذی از آب نیاید بیرون // ج |
جان بیمار مرا نیست ز روی تو سئوال |
ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی
عیش بی یار مهیا نشود، یار کجاست؟ ت |
تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت |
یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد |
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
کی روی ره ز که پرسی چون باشی ر |
ریای زاهد سالوس جان من فرسود |
همه در چشمه مهتاب غم از دل شویند |
در خم زلف تو آن خال سیه دانی چیست
نقطه دوده که در حلقه جیم افتادست ز |
زندگی گرمی دل های به هم پیوسته است
تا در آن دوست نباشد،همه درها بسته است پ |
پاک وصافی شو از چاه طبیعت به در آی
که صفایی ندهد آب تراب آلوده ز |
زهر است عطای خلق هرچند که دوا باشد حاجت زکه می خواهی جایی که خدا باشد ف |
فلک چو دید سرم را اسیر چنبر عشق |
صبح است دمی بر می گلرنگ زنیم
وین شیشه نام و ننگ بر سنگ زنیم گ |
گر نخل وفا بر ندهد اشک تری هست تا ریشه در آب است امید ثمری هست |
سه کس را شنیدم که غیبت رواست
از ان در گذشتی چهارم خطاست یکی پادشاهی ملامت پسند..... م |
ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون
او به مقصد ها رسید و ما هنوز آواره ایم ص |
ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون
او به مقصد ها رسید و ما هنوز آواره ایم ص |
صبا به تهنیت پیر می فروش آمد |
دل و دینم دل و دینم ببردست
بر و رویش بر و رویش برو رو ر |
روز را با کشت و رزع و شخم آوردن به شب |
شب مردان خدا روز جهان افروز است ز |
ز دو دیده خون فشانم به غمت شب جدایی
چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی گ |
گوشوار حکمت اندر گوش جان آویختن |
چنگ خمیده قامت می خواندت به عشرت
بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد ل |
لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست |
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه میپنداشتیم ی |
یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب |
سر برگ گل ندارم به چه رو روم به گلشن
که شنیده ام ز گلها همه بوی بی وفایی ب |
بس کسان را جامه و چوب شبانی بود لیک |
گفتم دل و دین بر سر کارت کردم هر چیز که داشتم نثارت کردم گفتا تو که باشی که کنی یا نکنی آن من بودم که بی قرارت کردم |
فرق است از آب خضر که ظلمات جای اوست
تا آب ما که منبع اش الله اکبر است م |
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس |
نشود فاش كسي آنچه ميان من و تو ست تا اشارات نظر نامهرسان من و توست گوش كن با لب خاموش سخن ميگويم پاسخم گو به نگاهي كه زبان من و توست ش |
شاهدان در جلوه و من شرمسار کیسه ام |
فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت
ای آن که به تقریر و بیان دم زنی از عشق ما با تو نداریم سخن خیر و سلامت درویش مکن ناله ز شمشیر احبا کاین طایفه از کشته ستانند غرامت م |
مدعی گر چه زند لاف منم محرم راز
پیر ما گفت خلافست ملامت باشد گ |
اکنون ساعت 03:16 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)