پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   تالارهای آزاد (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=192)
-   -   پاتوق آزاد کاربران پی سی سیتی - همفکری - بحث و درد دل (http://p30city.net/showthread.php?t=3619)

hossein 12-06-2011 12:36 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط ترنم (پست 232726)
اقا حسین ما کلی کار داریم ها
نمیتونیم همش بیام اینجا که :d(یه کم خودم ،خودمو تحویل بگیرم)
اقا حسین مطمئنی شما بعد من وارد پی سی شدی و منم ورودتو خوش امد گفتم :eek:
شما کلی پست زدی هااا

به به خانم ترنم چه عجب از این طرفا !
بابا مث من باشیدا هر کی کم پیدا میشه مستقیم برید توی فیس بوک
اونجا پیداش میکنید
بر خلاف من فیس بوکم فقط بازه ولی توی پی سی هستم :d

من با اسم hossein_1971 فک کنم چند روز بعد از شما عضو شدم
که اول شما و بعد یه کاربر به اسم محمود 77 فک کنم بود که دیگه خبری ازش نیست
ولی با اسم amirlboy سال 2009 عضو شده بودم که الان این نام کاربری جدیدم با اون قبلی ادغام شده

bigbang 12-06-2011 05:26 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Ghazal.banoo (پست 232633)
سلان بچه ها .. خوبین همتون آیا ؟

شبنم و شبدر چه فرقی داره محمد؟؟
من تاحالا فک می کردم قضیه سر شبدر و لاله ی قرمزه ، نه شبنم و شبدر ..


سلام غزل خانوم
منظورم شبدر با لاله و شبنم با لاله بود !
هر چند به نکته خوبی اشاره کردید
ماها به تفاوت شبدر و شبنم فکر میکنیم
اصلاً لاله تو مخیله امثال من نیست ، لاله مال از ما بهترونه !
----------------------------------------------------------------------------------------
جدای از اینها وفاداریتون به شعر و ادبیات قابل تحسین هست
من برعکس شما دوست دارم گاهی اوقات نظم و زیبایی رو بهم بزنم
تا حالا همچین حسی رو داشتین که یک تابلوی قشنگ ببنید و یک قلم مو بردارید و یک خط رنگی بزرگ وسطش بکشید ؟ من الان این حس رو دارم ! دوست دارم بهم بریزم !
حتی به قیمت ناراحت شدن سهراب ، حتی به قیمت شکستن دل حافظ و گریه مولوی
حتی به قیمت غمگین شدن فردوسی ..................
من دوست دارم بهم بریزم ،چون از چهارچوب 400 ، 500 ساله خسته شدم
ما قهرمان نمیخوایم اگه فردوسی بود بهش میگفتم ، ما قهرمانی مثل رستم ازش نمیخوایم
ما اسفندیار رو دوست داریم
هر وقت شاهنامه میخوندم از ته دل آرزو میکردم ایکاش چشم رستم از حدقه در می آمد
ایکاش رستم کور میشد ایکاش اسفندیار زنده میموند
حالا شبدر و شبنم یک اشتباه بود ولی .................

bigbang 12-06-2011 05:39 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط ترنم (پست 232726)
سلام بچه ها
اقا بیگ بنگ بازم میگم اوارتارت خیلی جالبه
کلی حرف برا گفتن داره
دفعه اول که دیدم نزدیک ده دقیقه فقط نگاش کردم

ترنم خانوم عزاداری شما هم قبول باشه
بابت آواتار لطف دارید شما
آواتار شما هم زیباست :)
-------------------------------------------------------------------------------------------------
مهدی جان اون آجیل تا وقتی نگفتی مال خودت بود حالا که گفتی جزو بیت المال محسوب میشه عزیز (یعنی این که من هم سهمی دارم :d) اگه به من آجیل ندی ترورت میکنم {داش مشتی}

GhaZaL.Mr 12-06-2011 12:27 PM

گریه دارم/خیلی.........................
 


.
.
درست مثل یک قطار

مثل یک کامیون
مثل چیزی که تنها بزرگ بود و غمگین زندگی کردم
و کسی نگفت چرا مثل یک قطار
چرا مثل یک کامیون

رضا بروسان



GhaZaL.Mr 12-06-2011 12:32 PM

این :
http://bahal21.persianblog.ir/post/251/

و

http://khabarfarsi.com/ext/1633270
.
.
.
: (

ترنم 12-07-2011 12:06 AM

سلام
امشبم که شام غریبانه
اقابیگ بنگ:53:
اقا حسین خوشحالم که حداقل با نام نیک اگه از اینجا رفتیم از ما یاد میشه :24:

غزلی مرسی زیبا بود خودت چطوری دختر دریا :cool:
رزیتا گیان ،شکوفه گیان، مهبا گیان، مهرگان گیان،مینا گیان، فرانک گیان،فرگل گیان
همه خوبن در سلامتی کامل به سر میبرن

اقا مهدی چه خبر از بازار موبایل:p

من نمیدونم چرا وقتی بر میگردم خونه انقد میخوابم :eek:

بچه ها عزاداریهاتون مقبول حق
ان شاالله برین کربلا :53:

hossein 12-07-2011 10:07 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط ترنم (پست 232823)

اقا حسین خوشحالم که حداقل با نام نیک اگه از اینجا رفتیم از ما یاد میشه :24:

من نمیدونم چرا وقتی بر میگردم خونه انقد میخوابم :eek:

بچه ها عزاداریهاتون مقبول حق
ان شاالله برین کربلا :53:

آبجی ترنم کجا به این زودی ! انشالا که 120 سال زنده باشی و همیشه در بین بچه های فروم شاد و سلامت ببینیمت

آريانا 12-07-2011 12:49 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط shokofe77 (پست 231946)
سلام
آریانا ببخشید من دیشب یهو خوابم گرفت رفتم:d



دورود شکوفه جان ماشالا .... فدای سرت:53: ...اینهمه میخوابی و به خودت میرسی چایی زرد و چایی سبز بعد سر دردم داری؟
من گلو درد گرفتم خفن....1 کیلو لیمو ترشو آب گرفتم خوردم الان بهترم ..اما قلبم درد گرفته..
نقل قول:

نوشته اصلی توسط رزیتا (پست 232100)
سلام به همه

آریانا همین اطراف بودم
دل منم برا همتون تنگ شده بود

دورود رزیتا جان....اذیتت نمیکنم:d ..سوال پیچتم نمیکنم... شکر که الان هستی و سرحالی.
دورود بفرست به پسر گلت:53:

نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهبا (پست 232116)
سلام بر همگی :53:

مواظب خودتون باشین خیلی دوستتون دارم :53::53::53::53:دلم براتون تنگ میشه :)

دورود عزیزم.:53:

نقل قول:

نوشته اصلی توسط bigbang (پست 232120)
راستی یادم رفت آریانا من آواتارمو عوض کردم ؟ چرا هیچی نگفتی ؟

----------------------------------------------------------------------------------

خوبه بیگی این اسم کاربریتم عوض کن...اون شعر مسواکه کو؟:21:
اون برنامه کودکه که صبحا میزاشت رو میدیدی ؟ مسواکا؟
نقل قول:

نوشته اصلی توسط ترنم (پست 232164)
واییییییییییییییییییی
چشام درامد
نزدیک یک ساعت و نیمه دارم میخونم
سلام
خوبین
اقام مهدی و اقا اریانا اقا حسین و جناب بیک بنگ چطورن
التماس دعا

دورود ترنم ....خوبم عزیزم متشکر....ما محتاجیم به دعا... هیئت رفتی ؟

نقل قول:

نوشته اصلی توسط GolBarg (پست 232312)
واقعا شماها خجالت نمیکشین بدون حضور من اینهمه پست دادین {قاط}{قاط}

غزل جان مواظب خودت باش...:53:
اریانا درود....خوبی ...:53::53:


بهه ..چطوری مینی؟
دورود ....چقد تو و غزل لوس شدین ؟ هی قربون صدقه همدیگه میرین...زشته مردم هزارتا فکر میکنن.
نقل قول:

نوشته اصلی توسط Ghazal.banoo (پست 232633)
سلان بچه ها .. خوبین همتون آیا ؟

نه آریانا اون عکسو زیرش نوشتم By:Ghazal.mr ینی خودم عکسو گرفتم
این دوتام که توو آواتارمند عابر هستن.یه شب بارونی ازش عکس گرفتم./یواشی..

غزلکم تو هنوز حرف زدن بلد نیستی..سلان چیه؟خوف چیه ؟
به هر حال دورود ..آره دیدم ....ghazal .mr اون mr به چه معناییه؟
باجه تلفنم بغلشونه ...اما یارو مرد چقد زن ذلیله کیف زنشو گرفته دستش...انقد بدم میاد از این کیف گرفتن {قاط}

نقل قول:

نوشته اصلی توسط bigbang (پست 232756)
جدای از اینها وفاداریتون به شعر و ادبیات قابل تحسین هست
من برعکس شما دوست دارم گاهی اوقات نظم و زیبایی رو بهم بزنم
تا حالا همچین حسی رو داشتین که یک تابلوی قشنگ ببنید و یک قلم مو بردارید و یک خط رنگی بزرگ وسطش بکشید ؟ من الان این حس رو دارم ! دوست دارم بهم بریزم !
حتی به قیمت ناراحت شدن سهراب ، حتی به قیمت شکستن دل حافظ و گریه مولوی
حتی به قیمت غمگین شدن فردوسی ..................
من دوست دارم بهم بریزم ،چون از چهارچوب 400 ، 500 ساله خسته شدم
ما قهرمان نمیخوایم اگه فردوسی بود بهش میگفتم ، ما قهرمانی مثل رستم ازش نمیخوایم
ما اسفندیار رو دوست داریم
هر وقت شاهنامه میخوندم از ته دل آرزو میکردم ایکاش چشم رستم از حدقه در می آمد
ایکاش رستم کور میشد ایکاش اسفندیار زنده میموند
حالا شبدر و شبنم یک اشتباه بود ولی .................

بیگی خودتو کنترل کن..اینکارو نکن...چهارچوبارو بهم نریز...گریه مولویو در بیاری ...گردنتو میشکنم.....
الان منظورت چی بود میخوای چی کار کنی؟

اهورا 12-07-2011 01:42 PM

سلام

به به اقا اریانا ، کجایی پسر ، نیستی ، کم پیدایی،

اهورا 12-07-2011 01:48 PM

سلام جو جو خانم، خوش اومدید:53::53::cool:


اکنون ساعت 09:20 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)