وگر رسم فنا خواهی که از عالم بر اندازی
بر افشان تا فرو ریزد هزاران جان ز هر مویت |
تنها نه ز راز دل من پرده برافتاد
تا بود فلك شيوه او پرده دري بود:53: |
در روی خود تفرج صنع خدای کن
کاینه خدای نما می فرستمت |
تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد
وجود نازكت آزرده گزند مباد:53: |
دل ما بدور رویت ز چمن فراغ دارد
که چو سرو پای بندست و چو لاله داغ دارد |
دلا منال ز بیداد و جور یار که یار {قیژه} تو را نصیب همین کرد و این از آن دادست
|
تا شدم حلقه به گوش در ميخانه عشق
هر دم آيد غمي از نو به مباركبادم |
ماجرای من ومعشوق مرا پایان نیست
هر چه آغاز نداردنپذیرد انجام:53: |
ما بدين در نه پي حشمت و جاه آمده ايم
از بد حادثه اينجا به پناه آمده ايم ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم تا به اقلیم وجود این همه راه آمدهایم |
منم که دیده به دیدار دوست کردم باز
چه شکر گویمت ای کار ساز بنده نواز:53: |
اکنون ساعت 10:25 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)