مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی ن |
نرســد دسـت من ســوخته بـر دامن یـــار
چه توان کرد که در عشوه و ناز است هنوز // ت |
تیغی که آسمانش از فیض خود دهد آب
تنها جهان بگیرد بی منت سپاهی ف |
تنت در جامه چون در جام باده
دلت در سینه چون در سیم آهن ا |
{قاط}چرا اف 5 نمیزنین...
همش عجله میکنین پای پستای من سپاس نمی خوره:102: از دست رفته بود وجود ضعیف من صبحم به بوی وصل تو جان بازداد باد ا... |
دددددددددددد
واسه همین برا منم سپاس نزدی اکشال نداله الان خودم میلم واست سپاس می زنم به شرطی که این حرف سخت و عوضش کنی:d |
حروف کجاست...؟ :d
با حرف مجتب یعنی الف... ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست بی بادهٔ گلرنگ نمیباید زیست این سبزه که امروز تماشاگه ماست تا سبزهٔ خاک ما تماشاگه کیست س |
سیر نمی شوم ز تو ای مه جان فزای من
جور مکن حفا مکن نیست جفا سزای من // ش |
شکر ایزد را که آنچه اسباب بلاست
ما را ز کس دگر نمیباید خواست ک |
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته از ایم معنی گفتیم و همین باشد // گ |
اکنون ساعت 06:12 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)