زمانی که کنار رودخانه بودم نگاهم به قله بود، به قله کوه که رسیدم سروپا مهو تماشای رودخانه شدم.

خواستم خودمو گول بزنم
همه خاطراتم رو انداختم گوشه ای و گفتم فراموش
یه چیزی ته دلم خندید و گفت یادمه

سعي کن مثل خورشيد زياد نور ندي چون همه از نورت استفاده مي کنن ولي اصلا نگات نمي کنن؛ سعي کن مثل ستاره کم نور بدي تا همه تو خلوت شباشون دنبالت بگردن

ويليام شکسپير ميگه: هميشه به کسي فکر کن که تو را دوست داشته باشد نه به آن کسي که تو او را دوست داشته باشي

خودتو براي ديگران ارام ورق بزن چون اگر تمام بشي مي رند سراغ ديگري

كاش مي شد سه چيز را از كودكان ياد بگيريم: بي دليل شاد بودن و پاي كوبيدن* هميشه سرگرم كار بودن و بيهوده ننشستن* حق و خواسته خود را با تمام وجود خواستن و فرياد زدن