![]() |
هنوز برام همونی همون نفس تو سینم
بگو تو بهترینی یا من عاشق ترینم یه طنین آشنا یه عطر دلربا دوباره چشمایی به رنگ کهربا باز تپشای دل بی پناهم باز تو و من بازم همون نگاه باز تو باز من بازم اون نگاه وقتی عطرت تو هوامه نفسات تو لحظه هامه چه جوری آروم بگیرم؟ وقتی هیشکی تو نمی شه تو نگات عشقه همیشه چرا تو حسرت بمیرم؟ هنوز برام همونی همون نفس تو سینم بگو تو بهترینی یا من عاشق ترینم نبودی ببینی دلی که می گفتی سنگ شده حتّی واسه بهونه گرفتنات تنگ شده منی که می گفتم بی تو شبم پر ستارست پس چرا دلم پی یه فرصت دوبارست؟ |
دلم تنگ اصت براي خنده هاي ساده مادر
دلم تنگ است براي كودكيهاي خويشتن دلم تنگ است براي سادگيهاي كودكانه دلم تنگ است براي بخشيدنهاي بي منت دلم تنگ است براي ادميت دلم تنگ است براي دوستيهاي ساده طفلان دلم تنگ است براي مردم تاريخ دلم تنگ است براي لحظه هاي از دست رفته دلم تنگ است براي نوازشهاي بابا دلم تنگ است براي گريه هاي كودك نوپا دلم تنگ است براي او ، خداوند يكتا دلم تنگ است براي دلتنگيهاي عاشق تنها دلم تنگ است دلم تنگ است دلم تنگ است دلم تنگ است براي دستهاي كودك تنها كه كنار جوي اب ميشويد دستان سياهش را و ميگويد به ما آقا سلام تقديم به دير عزيز به خاطر فعاليتهاي خوبش |
دلتنگم وتنها...
کاش پاره ابری میشد دلم و مهربانی می بارید و نگاهم را با نگاهش آشتی می داد آه که دوستت دارم چه کلام کاملی ست و من دلم چقدر تنگ دوست داشتنه... |
|
سهم من از دوري تو چيزي جز دلتنگي به اندازه درياها ،
نگاهي تاريك همچون شب هاي بدون مهتاب و لحظه هايي كه ثانيه به ثانيه ميگذرند نيست .پس اي دوست بشنو صداي دلتنگي مرا |
دلتنگم دلتنگم دلتنگم همین و همین و همین
|
می خندم ! دیگر تب هم ندارم داغ هم نیستم دیگر به یاد تو هم نیستم سرد شده ام سرد سرد ... می ترسم شاید دق کرده ام کسی چه می داند !!! __________________ |
شب ها که بغض می کنی __________________دنیا سکوت می کنه زمان به صفر می رسه زمین سقوط می کنه شب ها که بغض می کنی به مرز ِ مرگ می رسم به گریه کوچ می کنم ببین چقدر بی کسم دریایی از آرامشی من طرحی از خروش رود زیبا ترین شعر ِ جهان چشمای ِ غمگین ِ تو بود پشت کدوم ساعت شهر درگیر ِ این سفر شدی؟ چه دیر به هم رسیدیمو بی وقفه شکل ِ هم شدیم تو که به غنچه کردن َ گلای باغچه دل خوشی از عمق خاکستر شب چگونه شعله می کشی فرصت بده گریه کنم که بی نهایت عاشقم فکر گریز ِ از شب و طوفان این حقایقم بگو کجای ِ زندگی گم شده بودی عشق ِ من که خاطرات ِ من همه در تو خلاصه می شدن |
خدایا ما بنده هات چیزی داریم که تو نداری..........خدایا ما تو را داریم.
|
آسمان آبیست
ابری نیست غرق باران است اما کوچه ی دلتنگیم دست هایم ، دست گرمت را چه زیبا می کشَند روی بوم آرزوهای محال در خیالم سبز می رویی ولی... می رسد سبزینه هایت تا کجا؟ می کشی دست نوازش بر سر عابران کوچه های انتظار سبز می رویی دوباره خوب من مثل پیچک در نگاه زردشان تا کجای موج موج باورت گم شوم درجزر و مد این خیال؟ آنقدر غرق خیالت می شوم می سپارم چشم خود را دست ابر تا که خیس از اشک تبدارم کند نازنینم آرزویم را ببخش: گم شدم دنبال چشمان تو باز دست گرمت کاش پیدایم کند. __________________ |
اکنون ساعت 04:52 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)